نفاشی ” Sistine Madonna ” از رافائل
نقاشی های وجود دارند که به علت فوق العاده بودن آنها در تمام دورن ها انسان ها را حیرت زده می کنند، یکی از این نقاشی ها مادونای رافائل است.
در رابطه با این نقاشی نظریه های مختلفی بیان شده اند ، اما جالب ترین آن ها را قهرمان داستایوسکی گفته است:
داستایوسکی بین سال های 1869 تا 1871 در شهر درسدن اقامت داشت و در همین شهر نیز او شروع کرد به نوشتن کتاب ارواح. داستایوسکی در این کتاب در مورد نیروی های ( Werchowenski ) که برای پیش بردن اهداف ( سیاسی ) خود از زور و ترور ( بخوان چریک ها ) استفاده می کنند هشدار می دهد. در اتاق کار داستایوسکی ( سن پترزبورگ) یک عکس از نقاشی مادونا که همسرش با او هدیه کرده بود به دیوار آویزان بود ( هنوز هم این عکس در اتاق داستایوسکی دیده می شود)
فروید در نامه ی به نامزد خود در سال 1883 می نویسد:
” این تصویر ( مادونای رافائل ) یک زیبایی جادویی از خود پخش می کند که هیچ فردی نمی تواند خود را از آن مصون نگهدارد”.
شوپنهاور ( 1820 ) نگاه کودک ( مسیح ) را وحشت زده توصیف می کند.
اما چرا یک هنر مذهبی چنین اثری بر غیر مذهبیان ( فروید، شوپنهاور و .. ) می گذارد و چرا این نقاشی ماریا با فرزند خود ( مسیح ) بت ملحدان می شود.
درین تصویر شاهد هستیم که چادر مشکی نشانه ملی ایرانیان بر سرخانم مریم است گویا شنیده بودم که چادر لغتی فرانسوی است ودر زمان قاجار از فرنگستان شاه شهید انرا به عنوان تحفه ای برای زنان ایرانی سوغات اورد وبر سر انان پوشاند ظاهرا شاه شهید وهنر پرور ما در بلاد فرنگ این نقاشی را زیارت کرده بودند احتمالا در موزه لوور واین سنت را از ملت دین پرور ایتالی چون سنت تعزیه و کارناول غم و علم کتل گردانی از ملت حسینی و شهادتی ایتالی قرض گرفتند و بر سرما ملت ایرانی کردند البته چادر سر کردن مریم خانم بسان اکتورس های چادری فتانه سینه عریان فیلمفارسی است و چادرشان بادخورد بسیار دارد واین سنت چادر بسر کردن اکتورس های ضعیفه ایرانی نیز ازین تابلو قدسی المثنی شده است