آقای خسرو فانیان در نشریه شهروند به بررسی مسائل امروز ایران پرداخته اند و در آخر به این نتیجه رسیدند که ما در رابطه با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ” اشتباه کردیم ”. آقای فانیان ، مانند بیشتر محققان ایرانی ، بررسی خود را با انتقادی از دوران باستان ایران شروع می کنند. روش این جامعه شناسان سنتی ایرانی این است که نخست به پادهشاهان هخامنشی ( کمتر اشکانی ) و به اشتباهات موبدان زرتشتی در زمان ساسانیان اشاره می کنند و در آخر مفصل نقش دولت آمریکا را در کودتای ۲۸ مرداد شرح می دهند.
یکی از روی داد های تاریخی دوره ساسانیان داستان مزدک است. برای چپ های ایران جنبش مزدک اولین نشانه از تفکرات کمونیستی در ایران است و حتا مزدک را با اسپارتاکوس، رهبر برده گان ، که در قرن اول قبل از میلاد علیه دولت روم قیام کرد مقایسه می کنند. آقای فانیان نیز در مقاله ” ما اشتباه کردیم ” نیز به مزدک اشاره کرده است: “ سرگذشت سرزمین ما نیاز به بازنویسی دارد و از میان برگهای تاریخ تدوین شده کنونی باید آنان را که به اشتباه بر تخت افتخار نشانده ایم پایین آوریم و در بزرگداشت کسانی که در مورد آن با انصاف داوری نشده است، و چهره های گمنامی که آفرینندگان راستین سرگذشت ملی ما بوده اند بکوشیم، انوشیروان ساسانی را که دهها هزار مزدکی را کشتار کرد نه “دادگر” بلکه “بیدادگر ” بنامیم… “ . اما در مورد اولین شعار آقای فانیان که ” سرگذشت سرزمین ما نیاز به بازنویسی دارد “ می بایست به این نکته اشاره کرد که اسناد تاریخ ایران قبل از اسلام را تاریخ نویسان یونانی و رومی نوشته اند. بندرت ایرانیان دوره باستان در باره تاریخ خود مطلبی نوشته اند، یا سندی ارائه داده اند. نه فقط تاریخ نویسان یونانی، بلکه محققان غربی امروز و قرون گذشته ( از قرن ۱۸ به بعد ) نیز دوران باستان ایران را بازسازی کرده اند و تاریخ ما را نوشته اند. اگر محققی بخواهد تاریخ دوره باستان ایران را به روش علمی ” بازنویسی کند “ باید دو باره به همین اسنادی که غربیان نوشته اند مراجعه کند و اگر محقق نظر ( سیاسی ) خود را نادیده بگیرد و از شعار دادن خودداری کند امکان ” باز نویسی تاریخ “ دوره باستان ایران ، به علت اینکه این اسناد بارها مورد بررسی قرار گرفته اند ،دیگر وجود ندارد ( مگر اینکه اسناد جدیدی پیدا شوند ). اما در باره مزدکیان و به قتل رسیدن ” دها هزار مزدکی “. اولین سوال این است که از چه منبع ، یا سندی آقای فانیان خبر از تعداد مزدکیان کشته شده را می دهد. آرتور کریستین سن مورخ دانمارکی اشاره می کند : ” عده حقیقی مزدکیان که در این دام به قتل رسیدند معلوم نیست. اعدادی که مورخان ایرانی و عرب آورده اند ، مبنای درستی ندارند…” ( آرتور کریستین سن: ایران در زمان ساسانیان، تهران ۱۳۸۴، ص. ۳۵۶ ) کریستین سن ادامه می دهد : ” اما راجع به شخص مزدک اطلاعات ما کم است. ص. ۳۳۷ “. نه فقط در مورد تعداد مزدکیان کشته شده و شخص مزدک ، بلکه بطور کلی، اطلاعات ما در باره جنبش مزدکیان، که در زمان سلطنت قباد اتفاق افتاده است، کم است. مورخان غربی قرن ۶ ( Yosue , Malalas ) که از حوادث ایران در دوره قباد خبر داده اند به جنبش مزدک اشاره ای نکرده اند ( Otakar Klima: Beiträge zur Geschichte des Mazdakismus ص. 16- 21 ) .Klima ادامه می دهد که : در واقع می بایست عجیب به نظر برسد که حدود ۴ قرن به اسم مزدک اشاره نشده است ( Klima ص. ۱۶). نویسنده یونانی Prokopios ، که از سال 527 در دربار بیزانس بسر می برد و دو جلد کتاب در باره جنگ ایران و روم به تحریر در آورده است ، از اعمال خود سرانه قباد یاد کرده است، اما به مزدکیان و قتل عام این گروه اشاره ای نکرده است ( Klima ص. ۳۲ ). از جنبش مزدک تاریخ نویس ایرانی ، طبری ، ( که در قرن ۹و 10 تاریخ ساسانیان و اعراب را به زیان عربی نوشته است ) و دینکرت ” درسنامهٔ دین مزدایی قرن ۹ – به زبان فارسی میآنه “ و هم چنین فردوسی در شاهنامه خبر داده اند. این اخبار 400 سال بعد از جنبش مزدک و بدون ارائه سندی معتبر نقل شده اند. فردوسی نه به زبان عربی ، نه به زیان پهلوی تسلط داشت و به طور قطع موبدان زرتشتی در خراسان روی داد جنبش مزدک را برای این منظومه سرا تعریف کرده اند. دو استاد تاریخ معاصر آلمانی ، Winter و Wiesehöfer نیز اشاره می کنند، که به علت نبودن اسناد کافی، امکان بازگو کردن جنبش مزدک وجود ندارد. :
Engelbert Winter : Rom und Perserreich, Berin 2001, 121
۲۲۷ ،1994 Josef Wiesenhöfer:Das Antike Persian von 550 v. Chr bis 650 n. Chr. München
برای مطالعه بیشتر در مورد مزدکیان رجوع کنید به مقاله استاد یار شاطر :
1983 E. Yarshater, Mazdakism, in : The Cambridge History of Iran, Bd. 3 (2) Cambridge
آقای فانیان به انوشیروان ” بیدادگر ” اشاره کرده اند. به نقل از آرتور کریستین سن ( ص.423 ) دوران خسرو انوشیروان ” یکی از درخشنده ترین دوره های عهد ساسانی است. ایران چنان عظمتی یافت که حتی از دوران شاپوران بزرگ نیز پیش افتاد”. آرتور کریستین سن ادامه می دهد ( ص. 423 ) ، که به طور غیر مستقیم می توان تصویری، گرچه کم رنگ ، از دوران انوشیروان ارائه داد: این تصویر ” کشور ایران را، که پس از فتنه مزدکیان ضعیف شده بود و تحت حکومت انوشیروان تجدید قوا می کرد، تا حدی نشان می دهد”. باز نویسی تاریخ که آقای فانیان از آن یاد می کنند یعنی اینکه از روی دادهای تاریخی که اطلاعات زیادی در باره آن ها در دست نیست ( جنبش مزدکیان ) سخن پردازی کنیم و نکات مثبت و درخشان تاریخ ایران را ( دوران انوشیروان ) ، که اطلاعات بیشتری از آن ها در دست است ، به باد انتقاد بگیریم. دشمنی بیشتر محققان ایرانی با تاریخ خود، با تاریخ ایران باستان غیر قابل فهم است. آقای فانیان ادامه می دهند : ” یک قوم تنها زمانی می تواند به خود ببالد که در طول تاریخ خود، از ارزشهای انسانی پاسداری کرده، علیه بیداد، تباهی و ویرانی برخاسته و آنچه را که بر خود روا نداشته است بر دیگر ملت ها نیز روا نداشته باشد “. بررسی تاریخ با این دید احساسی ( رمانتیک ) علمی نیست. ما نمی توانیم با ارزش های انسانی ( اخلاقی ) امروزه که از طرف سازمان های مدافع حقوق بشر تبلیغ می شوند تاریخ دروه باستان را ارزیابی کنیم. از زمان اشکانیان تا اواخر دروه ساسانیان ، زمانی بیش از ۸۰۰ سال ، روم و ایران در حال جنگ بودند و در این مدت هزاران نفر از هر دو طرف کشته شده اند. به این ترتیب نه روم ( ایتالیا امروز ) و نه ایران نباید به تاریخ خود ببالند و بخصوص محققان ایرانی که تمام مدت، به علت این کشتارها ، با عرق شرم بر پیشانی به گذشته، به تاریخ خود می نگرند. تاریخ نویسی یعنی بررسی انتقادی اسناد تاریخی. انتقادی به این معنا که چه شخصی و در چه زمانی سند یک واقعه تاریخی را نوشته است، آیا تاریخ نویس بدون نظر شخصی خبر از حادثه تاریخی داده است ، تاریخ نویس خود شاهد حادثه تاریخی بوده، و یا اینکه مدت زمانی دیر تر از این حادثه با خبر شده است. تاریخ نویس باید سر انجام یک رابطه منطقی و با مفهوم بین اسناد بررسی شده ایجاد نماید و علت وقوع اتفاق تاريخی را توضيح دهد. تاریخ نویسی این نیست که نویسنده ، بدون ارائه سند ، نظر سیاسی ، یا معیار اخلاقی خود را به عنوان تاریخ در اختیار خواننده بگذارد. آقای فانیان می گویند که ما “ اشتباه کردیم ”، که انقلاب کردیم. منظور از ما کیست ؟ . مردم ایران اشتباه نکردند، مسلمان بودند و هستند و خواهان بازگشت به دوران صدر اسلام بودند. چپ نیز نمی گوید که اشتباه کرده است، چپ معتقد است که به اهداف انقلاب خیانت شده است.