حروف هجاء (syllable ) و الفبای يونانی

 

يونانيان اولين ملت خط دار تاريخ هستند و يا بعبارت ديگر اولين ملت ادبی ، حروف و يا خط به معنای امروزی در قرن ۶ قبل از ميلاد در يونان مورد استفاده قرار گرفت ، يونانيان موفق شدند هر آنچه که بيان می کردند بصورت حروف نيز به تحرير در بيآورند و اين الفبا به مراتب پيشرفته تر از حروف سامی ، hieroglyphe مصری ، خط ميخی و يا چينی بود ، يونانيان خواندن را ساده تر کردند ، اگر حروف هجاء (syllable alphabet  )را فقط تعداد کمی از متخصصان می توانستند بخوانند الفبا يونانی خواندن را برای مردم عادی نيز ميسر نمود ، اما فقط با حروف يونانی نوشتن و خواندن ساده تر نشد بلکه اثر اين الفبای يونانی بر ذهن (  mind) و خرد انسان ها غير قابل انکار است ، فلسفه و فلسفی فکر کردن ( انتزاعی فکر کردن) نتيجه همين الفبای يونانی بود و با حروف ميخی و يا مصری امکان نوشتن مقوله های فلسفی نبود و به همين علت نيز ايرانيان و  از ايرانيان قديمی تر مصريان نتوانستند هيچ مبحث فلسفی را به تحرير در بيآورند.

و يا يک رابطه ديالکتيکی مابين تفکر يونانی و الفبای آنها وجود داشت که  هر دو ، تفکر و خط ، ملزوم يک ديگر شدند. ويژگی و خارق العادگی حروف يونانی انتزاعی  و تجريدی (abstrakt ) آن است که قادر است حرف و صحبت را به حروف با صدا و بی صدا ( konsonant ، vokal ) تجزيه کند و اين ويژگی را خط ميخی و مصری نداشتند (خطوط مصری و ميخی فقط دارای حروف بی صدا بودند)، الفبای يونانی می تواند بيان (صحبت ) را به حروف تبديل نمايد. و اصولا يونانيان می توانستند هر چه می شنيدند و هر چه فکر کردند به صورت نوشته نيز در بيآورند ، در الفبای يونانی امکان تشخيص مابين حروف های که از نظر صدا شبيه يک ديگر بودند، بطور مثال تشخيص مابين حروف b و p ، وجود داشت و حروف ميخی اين امکان تشخیص را به خواننده نمی دادند،

حروف هجاء (syllable)

بطور مثال برای نوشتن صدای ( Li ) شکل بيضی مورد استفاده قرار می گرفت 

و می توان اين نظريه را ابراز داشت که اولين انقلاب فرهنگی بشر کشف ( ساختن ) سيستم خط يونانی بود.

يک مقايسه از دو اثر حماسی قديمی ( منظومه  homer  و gilgamesh ) ، که هر دو يک داستانی را که اول نقل شده بودند ( orally literary) و بعد نوشته شدند ، برتری الفبا يونانی بر خط ميخی نشان می دهد ( gilgamesh به خط ميخی نوشته شده است ) در هر دو منظومه داستان يک سيلاب نيز نقل شده است ( نوشته شده است) ، در اشعار gilgamesh می بايست شاعر برای بيان سيلاب لغت ها مشابه ی را به مراتب بيشر از homer تکرار کند و بدين معنا که homer از حروف کمتری برای نقل سيلاب استفاده کرده است. هيچ سيستم خطی به جز الفبای يونانی قادر به جذب و نوشتن اشعار نقلی ( شفاهی ) نبود ، با الفبای يونانی اين امکان به وجود آمد که داستان شفاهی را بدون کوتاه و خلاصه کردن آن به تحرير در آورد ،  homer  داستان جنگ ترويا را شنيده بود که حداقل ۴۰۰ سال قبل از تولد شاعر يعنی در سال ۱۲۰۰ قبل از ميلاد اتفاق افتاده بود ( تاريخ تولد homer سال ۸۰۰ قبل از ميلاد تخمين زده می شود ) و بطور مثال اگر همين داستان جنگ ترويا را برای يک نويسنده مصری و يا یک ایرانی در زمان هخامنيشيان نقل شده بود آنها نمی توانستند اين داستان را با حروف خود بطور کامل به تحرير در بيآورند. و به همين علت می توان اين نظريه را بيان کرد که نوشته جنگ ترويا يک اثر واقعی ادبی ميباشد و در صورتيکه ادبی بودن منظومه gilgamesh  مورد سوال است. 

اما اينکه يک جامعه گفته های شفاهی خود را به يک سند کتبی ( ادبی ) تبديل کند فقط در يونان باستان اتفاق افتاد ، معمولا روايت های کتبی و شفاهی زمانی محدود موازی با يک ديگر گفته و نوشته می شوند تا اينکه روايت های کتبی بر داستان های شفاهی غلبه می کنند  و اين گفته ها ( شفاهی ) پس از مدتی به خرافات و يا اسطوره تبديل می گردند و يا اينکه فراموش می شوند ، يونانيان اسناد و يا گفتار شفاهی و بيانی گذشتگان را به نوعی زيبا و منطقی به تحرير در آوردند که حتی باز گو کننده واقعيات تاريخی نيز هستند: منظومه homer که نخست بصورت orall  باز گو می شد هم به نوعی زيبا توسط homer نگارش شده است هم نشان دهنده بخشی از تاريخ واقعی  و نه اسطوريه يونانيان است. و اما عوامل اجتماعی نيز تاثير بر پيدايش و يا کشف خط يونانی گذاشتند و يک مقايسه مابين شرائط جامعه های يونانی و بابلی در سده های قرن ۶ – ۸ قبل از ميلاد بخوبی فرق مابين خط ميخی و الفبا يونانی را روشن می سازد ، در بابل خط و يا نوشته در مرحله اول در خدمت قدرت بود و به وسيله نوشته اوامر پادهشاهان به زير دستان ابلاغ می گرديد ( در مصر و برای قوم يهود نيز به هم چنين ) ، نوشته بخشی از بوروکراسی سياسی و اقتصادی بشمار می رفت ، نوشته در بابل قانون را بازتاب می کرد و در صورتيکه که در يونان نوشته در مرحله اول در امور هنری و فلسفی به کار گرفته شد ، و اين اختلاف مهمی است که حروف ، الفبا در خدمت ماموران دولتی برای امر و نهی قرار گيرد و يا اينکه يک آواز خوان و يا يک شاعر از حروف بهره گيری کنند. حروف در اسرائيل قديم در رابطه با کتاب مقدس تورات قرار داشت و مذهبی شده بود و در صورتيکه برای يونانيان يک سند ملی مذهبی به وجود نيامد و منظومه های Homer برای يونانيان نه تورات شدند و نه انجيل و به زبان ديگر: در يونان حروف و کتاب به استبداد مذهبی ، دولتی تبديل نگرديدند . در اسرائيل و بطور کلی در شرق حروف مقدس شدند که امکان فهم آن ها نيز فقط در اختيار کشيشان  قرار گرفت و فقط اين مبلغان دينی بودند که ادعا می کردند که آگاهی و اطلاع از تاريخ دنيا از سر آغاز تا آخر آن را دارند و هيچگونه شک و ترديد در صحت اين آثار مقدس نيز نبايد به وجود بيآيد و هيچ کس نيز قادر به تغيير اين حروف مقدس نيست ، چرا که اين حروف خدائی اند ( در دين يهود ۲۲ کتاب مقدس وجود دارد که ۵ تا از آنها به حضرت عيسی نسبت داده می شود که شامل قانون و شرح تاريخ است و مابقی را ديگر پيغمبران دين يهود نوشته اند که تاريخ مابين حضرت عيسی تا اواسط دوره هخامنيشان را در برمی گيرد ) و اما در يونان کتابی مقدس به تحرير در نيآمد که ادعای دست يابی به حقيقت را کرده باشد ، در يونان نه فقط يک کتاب بلکه کتابهای متعددی نوشته شدند که نه تاريخ بشری را از سر اغاز تا انتها را بازگو می کردند  و نه حقيقت  را به اطلاع انسان ها می رساندند و هر کتاب در تضاد با کتاب ديگری بود و اصولا اين نوشته های يونان قديم حقيقت و واقيعت را جستجوی نمی کردند و بيشتر زيبائی نوشته و تاثير اجتماعی آن برای نويسنده حائز اهميت بود. در شرق حروف  سنت و گذشته را بازگو می کردند که در واقع تکرار مکررات بود ، در صورتيکه هنرمند و نويسنده يونانی از آزادی نوشتن برخوردار بودند که مبحث جديدی را نيز بنويسند که در ارتباط با سنت نبود و اختلاف با نوشته ها قبلی داشتند  :  در يونان نوشته به هنر تبديل گرديد و در بابل ( در شرق ) به قدرت و برای مطيع کردن زير دستان مورد استفاده قرار گرفت.

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert