از چهار خلیفه صدر اسلام (خلفای راشدین) ، به نقل از سکهشناس ایرانی شمس اشراق ، هیج سند و مدرکی (سکه) که در قرن 7 نوشته، ضرب ، یا حکاکی شده باشد پیدا نشده است: «با وجود آنکه تازیان در زمان خلافت (ابو بکر) به فرماندهی خالد ابن ولید به سرزمین های ساسانیان یورش بردند….. و به خاک ایران دست یافتند لیکن تا کنون سکه ای به نام هیچ یک از خلفای راشدین به دست نیآمده است و به نام خلفای راشیدین سکهی ضرب عربستان نیز دیده نشده است.» (1) تمام اطلاعات از این چهار خلیفه را تاریخ نویسان عرب و ایرانی حدود 200 سال بعد، بدون ارائه یک سند، به طور شفاهی به ما دادهاند. اولین مدارک (اسناد) از خلفای عرب که در قرن 7 نوشته شده اند به معاویه تعلق دارند:
In fact Muawiyah, whose name is known from coins, inscriptions ( one in Arabic and one in Greek ) , and written sources such as Sebeos, John Phenek, and the Life of Maximus the Ctedonfessor, is the first historical Arab ruler to be fully archaeologically and epigraphically attested. (2)
از معاویه سکه و دو سنگ نبشته که در قرن 7 ضرب و حکاکی شده اند پیدا شده است. همچنین دو تاریخ نویس مسیحی قرن 7 نیز از معاویه خبر داده اند. اولین سکهها از معاویه در سال 662 در داراب (فارس) ضرب شده اند (در سال 648، 5 سال قبل از مرگ یزدگرد سوم، سلم ابن زیاد در دارب به نام خود سکه ضرب کرد و در همین سال یک خویشاوند سلم ابن زیاد به نام: عبیدالله بن زیاد در زرنج – سیستان – نیز سکه به نام خود ضرب کرد). معاویه در سکۀ داراب از سال 663 اسم خود و لقبِ امیرالمومنین را به خط پهلوی (ماآویا امیری وریوشنیکان) و نه به عربی بر روی سکه ها نوشته است:
ماآویا امیری وریوشنیکان به خط پهلوی در سمت راست، روبرو چهره خسرو پرویز، حکاکی شده است
روی سکه معاویه
معاویه در سکهها و سنگنبشتهها نه لقب خلیفه به خود داده است و نه اشارهای به نسبت ابی سفیان کرده است. زبان پهلوی و نماد زرتشت بر روی سکهها نشان میدهند که فرهنگ (سنت) ایرانی در زمان معاویه هنوز باب روز بود (اگر یک قوم یا ملتی از خارج بر ایران پیروز شده بود نمادهای فرهنگی خود را به نمایش می گذاشت). همچنین این سوال مطرح است که چرا معاویه سکههای خود را نه در سوریه، یا در شبه جزیره عربستان، بلکه در ایران ضرب کرده است. این سکههای معاویه نشاندهنده، یا گواه پیروزی عربها بر ایرانیان نیستند (هیچ مدرک معتبری، به غیر از افسانه های طبری، که نشان دهد اعراب به ایران حمله کردند در دست نیست). بیشتر به نظر میرسد که معاویه قصد داشت با نوشتن لقب امیرالمومنین به زبان پهلوی و حفظ نمادهای رزتشتی (آتشکده) بر پشت سکهها به یک توافق برسد و همبستگی خود با ایرانیان را نشان دهد. به همین دلیل نیز در سال 662، با ضرب سکههای معاویه در داراب، یک امیر عرب به جای پادشاهان ساسانی در ایران به مسند قدرت نشست (شاهان ساسانی جای خود را به امیرالمومنینها دادند). این عربها که در ایران به قدرت رسیدند از خارج، از شبه جزیره عربستان، به ایران نیامده و حمله نکرده بودند، بلکه عربهای ایرانی بودند که اجداد آنها قرن ها پیش از اسلام در ایران، بخصوص در شرق ایران، زندگی می کردند (3) و پس از شکست خسرو دوم پرویز از بیزانس در دو جنگ ( 622 و 627 م.) در نزدیکی ارمنستان و در نینوا و از بین رفتن قدرت نظامی ساسانیان توانستند در ایران قدرت را به دست بگیرند. (بعد از متلاشی شدن نیروی نظامی ساسانیان و خروج بیزانس از مناطق میانرودان در سال 630 اعراب تنها قدرت نطامی در این مناطق بودند.
از معاویه نیز یک سنگنبشته از سال 663 میلادی با نقش علامت صلیب در حمام شهر قدیمی یونانی Gadara – قدره ( «ام قیس» کنونی در اردن) پید ا شده است. حکاکی این نشانه مسیحیت توسط معاویه باعث تعجب تاریخنویسان عرب گردید (اسلام شناسان سنتی معتقدند که نقش صلیب تحمل و بردباری معاویه در قبال مسیحیان ساکن شهر ام قیس را نشان می دهد). سنگنبشته معاویه به زبان یونانی نوشته شده است. سه نوع تاریخ بر این سنگنبشه حکاکی شده است: تاریخ سال مالیاتی بیزانس، تاریخ سال محلی شهر قدره و تاریخ خود سنگنبشه که به سال عربها (سال 42 عربها) میباشد. سنگ نبشته معاویه در «اُم قیس» از سال عربها نام برده است و نه از سال اسلامی (هجرت).
سنگ نبشته معاویه در «ام قیس» با علامت صلیب (بالا، سمت چپ)
( Israel Exploration Journal, Volume 32, 1982, Plate 11)
ترجمه سنگنبشته معاویه به زبان انگلیسی :
In the day of ‘Abd Allah Muawiya ‘, the Commander of the faithful, the hot baths of the people there were saved and rebuilt by Abd Allah son of Abuasemos (Abū Hāšim) the Counsellor , on the fifth of the month of December , on the second day, in the 6th year of the indiction, in the year 726 of colony, according to the Arabs the 42nd year, for the healing of the sick, under the care of Ioannes , the official of Gadara
خط اول سنگ نبشته معاویه ( ماآویا ) در “ام قیس”
در این سنگنبشته نام «maauïa » به زبان آرامی است و نه به عربی «Muawiya»
تاریخ شناس دانشگاه یوتا Peter von Sivers (آمریکا) اشاره میکند: بعد از خاتمه درگیری بین عربهای شرق و غرب معاویه حدود سال 650 پادشاه اعراب سوریه عراق، ایران و مصر می شود، معاویه خود را یک پادشاه مسیحی میدانست این تاریخ شناس ادامه میدهد که این سنگ نبشته قدیمی ترین تقویم اعراب را نشان می دهد:
What can definitely be concluded is that after an internal conflict between western and eastern Arabs around 650 Muawiya emerged as king of the free Arab lands of Syria and Iraq, as well as of the conquered lands of Iran and Agypt, Muawiya considered himself a Christian king, as evidenced by the inscription of the baths of Gader in nordthern Syria.This inscription , identifying Muawiya as ist Sponsor, commemorates the completion of the bath’s restoration. It shows a cross and bears the date of 42 “ according to the era of rhe Arab.“ To my knowledge, this is the earliest documentation of the Arab calendar by an Arab (4
همچنین سنگنبشته دیگری از معاویه بر روی یک سد از سال 678 در غرب عربستان سعودی، در شهر «طائف»، حکاکی شده است. سنگنبشتۀ «طائف» آخرین سند از معاویه است و از این تاریخ به بعد دیگر اطلاعی از این امیرالمومنین در دست نیست.
سنگنبشۀ طائف
اسم معاویه (معویه) در قسمت چپ ، بالا
ترجمه سنگ نبشته معاویه به زبان انگلیسی :
this dam is built for the servant of God mauiya – 1
The Commander of the Faithful Abdallah ibn Sahr has built it – 2
with the Permission of God in the year fifty-eight – 3
God, grant pardon to the servant of God Muawiya – 4
Commander of the Faithful and strengthen him and help him and allow the – 5
believers to profit by him.’ Amr ibn Habbab has written it – 6
تاریخ ساخت این سد در سنگنبشته فقط سال 58 حکاکی شده و اشارهای به تاریخِ هجری (سال هجری) نشده است. همچنین در این سنگنبشته هنوز از نقطهگذاری به طور کامل استفاده نشده و به نظر می رسد که خط عربی در مراحل اولیه تکامل خود بوده.
معاویه در این دو سنگ نبشته و سکههای خود نامی از اسلام و محمد، پیغمبر مسلمانان، نبرده است.
به نقل از اسلام شناس دانمارکی، پاتریشا کرون، در سکهها و سنگ نبشتههای معاویه (Sufjanid) ، در سکه های عرب – ساسانی، و بر روی دو سنگ قبر از خدا نام برده شده، اما به فرستاده خدا (رسول) اشاره ای نشده:
It is a striking fact that such documentary evidence as survives from the Sufjanid period makes mention of the messenger of God at all. The papyri do not refer him. The Arab inscriptions of the Arab-Sasanian coins only invoke the Allah, not his rasul; and the Arab-Byzantine bronze coins on which Muhammad appears as rasu Allah, Previously date to the Sufjanid period, hav now been placed in that of the Marwanids. Even the two surviving tombstones fail to mentions the rasul, though both mention Allah; and the same is true of Muawiya’s inscription at Ta’if ( 5
اسلام شناس آلمانی Kurt Bangert اشاره می کند که در زمان فرمانروایی معاویه نه نشانهای از ایمان آوردن شهروندان به اسلام مشاهده شده و نه یک مدرک (هم دوره معاویه) از اسلام در دسترس است. این اسلامشناس ادامه میدهد که مسیحیان مانند سابق کلیسا میساختند و اطلاعی از مذهب جدید (اسلام) نداشتند:
Denn für die Zeit seiner Regenschaft haben wir keierlei belege dafür, dass es großflächige Bekehrung zum Islam gab … Es gibt überhaupt keine zeitgenössischen Befunde für einen Islam in dieser Zeit, ….Christen bauten weiterhin ihre Kirchen und wussten noch nichts von einer neuen Religion
این اسلامشناس ادامه میدهد: معاویه به این علت از نشانههای مسیحیت استفاده میکرد (علامت صلیب در سنگ نبشته معاویه در حمام ام قیس – اردن)، چون در سوریه و فلسطین مسیحیت یک قدرت بود که معاویه نمیتوانست این فاکتور قدرت را نادیده بگیرد. استفاده از این سمبلهای مسیحیت دلیل بر مسیحی بودن معاویه نیست، اما هیچ سندی هم وجود ندارد که نشان دهد معاویه مسلمان بود:
Wenn Mu’awiya sich christlicher Symbole und symbolträchtiger Handlingen bediente, dann deshalb, weil das Christentum-wenngleich mit antitrinitarischer Färbung-ein bedeutender Machtfaktor in Syrien und Palästina war, den er nicht ignorieren konnte. Das machte ihn nicht zum Christen, aber auch noch lange nicht zum Muslim ( 6
ایگناز گلدزیهر، اسلامشناس مجاری اشاره میکند:
«پادشاهی (الملک). این واژه (الملک) جهت فرمانروایی امویان را نشان می دهد. این حکومت دنیوی است و با قوانین مذهبی کاری ندارد. برای این حکومت دنیوی اهمیت به قدرتی نمی دهد که پیغمبر آنرا اعمال می کرد. پیروان امویان نیز نیازی به پرستش یک حکومت مذهبی نداشتند. پایه گذار سلسله امویان اولین فرمانروایی است که به خود لقب پادشاه داد (7)».
معاویه در ایران بر روی سکه خود در داراب ( فارس ) لقب «امیر المومنین» را به زبان پهلوی و نزد اعراب در سوریه (سد طائف) به زبان عربی ضرب کرده است. در سنگنبشته حمام «ام قیس» (اردن)، معاویه واژه «امیر المومنین» را به زبان یونانی نوشته است.
همچنین ضرب سکه عبدالئه بن الزبیر (بر روی سکه به خط پهلوی: عپدولای زوبیران) در داراب (675) با لقب «امیری وریوشنیکان» نیز نشان میدهد که معاویه از این تاریخ به بعد دیگر در ایران (در شرق) قدرتی نداشته و «امیر المومنین» نبوده است. اما معاویه در غرب (در سوریه)، با توجه به سنگ نبشته او در طائف، تا سال 678 با سمت «امیر المومنین» هنوز قدرت را در دست داشته است.
وقایع نامه مارونیت (Maronite chronicle) که تا سال 664 خبر داده است اشاره میکند که اعراب در اروشلیم معاویه را در سال 660 به پادشاهی انتخاب میکنند. معاویه در جُلجتا (Golgota تپهای که در آنجا مسیح به صلیب کشیده میشود) و در جتسیمانی (Gethsemane باغی که در آنجا مسیح شب قبل از به صلیب کشیده شدن عبادت کرده بود) نیایش کرده است:
In AG 972 ( 660) , Constans‘ s 18th year, many Arabs gathered at Jerusalem and made Muawiya King and he went up and sat down on Golgotha; he prayed there , and went to Gethsemane and went down to the tomb of the blessed Mary to pray in it. (8
یشو عیهب سوم ( Ishoʿyahb III ) اسقف سوریهای (وفات 659)، که خود شاهد حکمفرامایی اعراب بود، خبر میدهد که زندگی مسیحیان (در دوران معاویه) بدون دردسر شکوفایی داشت. یشو عیهب سوم اشارهای به دین جدید، به دین اسلام، نمیکند. (9) همچنین مسیحی نستوری يوحنا ابن فنكی ( Johannes bar Penkaye – 682 ) نیر خبر میدهد که در دوران معاویه صلح برقرار بود و هر فرد میتوانست ، همانطور که خود میخواهد، زندگی کند:
Justice flourished in his time and there was great peace in the regions unter his control; he allowed everyone to live as they wanted ( 10
تاریخنویس معاصر آلمانی Schreiner اشاره می کند: «در سال 644 اعراب به فرماندهی معاویه به آسیای کوچک حمله کردند و تا شهر آموران (مناطق غرب ترکیه) به پیشروی خود ادامه دادند”
erreichte der Feldherr Muawija bereits Amorion im inneren Kleinasian (11
همچنین تاریخشناس روسی، Ostrogorsky، که بعد ار انقلاب اکتبر روسیه به غرب پناه آورد در کتاب ” تاریخ دولت بیزانس” خبر میدهد که بین معاویه و بیزانس در سال 659 قرارداد صلحی به امضاء رسید. تاریخنویس روسی اضافه میکند که معاویه در سال 654 جزیره یونانی «رودس» را اشغال نمود و تندیس برنز بزرگ خدای خورشید که در سال 225 قبل از میلاد سرنگون شده بود را به غنیمت گرفت. معاویه این تندیس را در شهر Edessa به یک تاجر آهن فروش فروخت. (12)
—————————————————————————-
1 – ع. شمس اشراق ،نخستین سکه های امپراتوری اسلام ، اصفهان 1369 ، ص 38
2 – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Crossroads to Islam. New York 2003, P. 153
3 – ساسانیان در سال 241 شهر عرب نشین الحضر ( Hatra ) در 80 کیلومتری جنوب موصل را که در کناره رودخانه دجله قرار داشت به تصرف در آوردند و اعراب این منطقه را به شرق ایران انتقال دادند. شاپور اول به شهر انطاکیه ( Antiochia ) حمله کرد و کشیش مسیحی و تمام پیروان کلیسا را اسیر و در جندی شاپور اسکان داد
4 – Peter von Sivers, Christology and Prophetology in the Umayyad Arab Empire. In : Markus Groß / Karl-Heinz Ohlig (Hg.) Die Entstehung einer Weltreligion, Berlin/Tübingen, 2014, P. 279
5 – Crone, God’s Caliph. Cambridge 1986, P, 24-256 – Kurt Bangert, Muhammad, Eine historisch-kritische Studie zur Entstehung des Islam und seines Propheten, Springer, 2016, P. 672
6 -Kurt Bangert, Muhammad, Eine historisch-kritische Studie zur Entstehung des Islam und seines Propheten, Springer, 2016, P. 672
7 – Ignaz Goldziher, Muhammedanische Studien 2, Halle , 1890, P. 31
8 – The Seventh Century in the West-Syrian Chronicles, annotated by Andrew Palmer, Liverpool University Press, 1993, P. 31
9 – Karl-Heinz Ohlig ( Hg), Der frühe Islam, Eine historisch-kritische Rekonstruktion anhand zeitgenössischer Quellen, 2007, Berlin, P. 245
10 – Robert G. Hoyland, Seeing Islam as Others Saw It, A Survey and Evaluation of Christian, Jewish and Zoroastrian Writings on Early Islam, Princeton NJ 1997, P. 196
11 – Peter Schreiner, Byzanz, 565-1453, Oldenbourg, Grundrisse der Geschichte , München 2008, P.18
12 – Ostrogorsky, Geschichte des byzantinische Staates, München 1959, P. 9