دموکراسی آتنی

 

برای اولين بار در آتن , در دوره باستان , دموکراسی به عنوان یک ايده و نوعی سيستم اداری شکل گرفت. الگوی مدرن قانون اساسی کشور های امروزی غرب دموکراسی آتن است و اروپایيان خود را وارث فرهنگ يونان می دانند. به همين علت اين ايده ( دموکراسی ) قديمی قرن ۵ قبل از ميلاد هنوز مسئله روز است.

ساختار سياسي،  عمل کرد نهاد ها و قوانين، در دموکراسی آتنی نه فقط تا به امروز جذابيت خود را از دست نداده است، بلکه اين فرم حکومتی از دروه باستان تا شکل گرفتن دموکراسی جديد در کشور های غربی ( در قرن 18 و 19 ) يک استثناء در اداره تشکيلات دولتی در سطح بين المللی محسوب می شود. اين استثناء تاريخی دموکراسی در آتن احتياج به بررسی بيشتری دارد که روشن شود چه درک و استنباطی آتنی ها از ” قدرت ملت ” و يا به قول مارکسيست ها  از ” قدرت خلق ” داشتند. اما سوال اين است که چرا تنها آتن در بين ملت ها دوره باستان اين راه بخصوص را انتخاب کرد و چه پيامد های ايده و سيستم دموکراسی برای زنان و مردان آتنی به ارمغان آورد. از آن جایيکه مدارک تاريخی زيادی در باره دموکراسی آتنی هم از یونانيان و هم از شاهدان غیر یونانی که این سیستم را تجربه کرده اند وجود دارد ما می توانيم امروز يک تصوير واقعی از دموکراسی در آتن در ذهن خود مجسم کنيم.

 مشخصات اساسی دموکراسی در آتن ( دروه باستان ) :

 – 1   قدرت مردم

در زبان يونانی واژه دموکراسی تشکيل شده است از demos و kratos .

( kratos ) قدرت و (  demos ) مردم  که  demokratia معنی ” قدرت مردم ” را می دهد و آتن يک شهری بود که شهروندان آن با رعایت کردن اصول دموکراسی تشکیلات خود را اداره می کردند. يک توصيف از دموکراسی که با ذکر اسمش بیان شود از تاريخ نويس يونانی Thukydides  است: “ و اسم نظام سياسی ما، چون پايه ها اين نظام را نه اقليت بلکه اکثريت تشکيل می دهد، به (اسم ) دموکراسی معروف شده است. “

اين جمله ازدوران باستان با محتوی پر اهميت نخست بطور خیلی مختصر به طرح مقوله دموکراسی می پردازد. سپس توکودیدس مبحث دموکراسی را با واژه اکثريت شروع و بعد به طور کامل مقوله های مساوات و آزادی را در چهارچوب اين نظام مورد بررسی قرار می دهد. دموکراسی يک واژه قديمی يونانی است و به طور دقيق نيز توکودیدس اين وآژه را توضيح داده است که نظام دموکراسی تکيه بر اکثريت دارد. اين توضيح اجازه تفسيرهای مختلفی از دموکراسی را نمی دهد. اما اين جمله يک بُعد زمانی نيز دارد. توکودیدس اين گفتار خود را در اواخر قرن ۵ قبل از ميلاد بیان کرد و از قرار معلوم دموکراسی واژهای چندان قديمی هم نبوده که افکار عمومی آتن نتواند آنرا به خاطر بيآورد. مقوله و واژه دموکراسی در نيمه اول قرن ۵ قبل از ميلاد افکار و ذهن شهروند آتن را بخود مشغول کرده بود که علت آن را نيز می بايست در تغيير و تحولات سياسی همين زمان جستجو کرد. حکمرانان آتن از قرن ۸ تا ۵ قبل از ميلاد از  طبقه اشراف بودند که شهروندان ناراضی را به صبر و آرامش دعوت می کردند. رسوخ ايده دموکراسی در ذهن آتنی هاو نهادينه شدن آن در سيستم اداری، دولتی نتيجه کار فکری روشنفکران آتنی نبود، بلکه رفرم های تدريجی در ساختار و تشکيلات دولت اشراف بود که بعدا روشن فکرانه مورد بررسی قرار گرفتند و تشکلات دموکراسی را به وجود آوردند. صد سال پس از تجربه  آتنی ها با قوانین دموکراسی ارسطو در اواخر قرن ۴ ( ۳۲۲ قبل از ميلاد ) در کتاب “سياست” قانون اساسی ۱۵۸ شورا های محلی را مورد بررسی قرار می دهد و سيستم دموکراسی را در اين  شوراها به دو بخش تقسيم می کند: پايه ، به معنای  اصول دموکراسی و آداب ،یعنی روشهای مشخص دموکراسی. در زبان امروزی دموکراسی آتنی، با ارسطو، تقسيم می شود به ساختار دموکراسی و ارزش های دموکراسی (فرهنگ). در قانون اساسی آتن بعد از واژه قدرت(kratos) ،واژه اليگارشی (oligarchia) نيز مورد استفاده قرار می گرفت که تشکيل شده است از oligoi به معنی  ’معدود’ و  arche به معنی ‘ قدرت و یا فرمانروايی’ –  مفهوم اليگارشی که معنی حکومت عده معدودی را می دهد درست در نقطه مقابل مفهوم دموکراسی به معنی قدرت اکثریت قرار دارد. در ذهن و برنامه اشراف آتنی سيستم اليگارشی هنوز جذابيت خود را از دست نداده بود، اما آن ها بيشتر ترجیح می دادند که بجای واژه اليگارشی از واژه اشراف سالاری ( aristokratia) استفاده کنند. چراکه aristo به معنای زبده و نخبه مشروعيت بيشتری به يک سيستم حکومتی می دهد تا  oligoi  به معنی  ’ معدود ‘  و اشراف خود را از نخبگان و زبدگان جامعه بشمار میآوردند. در آتن قديم اين دو وآژه ” اليگارشی” و  “دموکراسی”در مقابل يک ديگر قرار داشتند. ارسطو در کتاب ‘ سياست ‘ مغايرت اين دو سيستم دموکراسی و اليگارشی را تشبیه کرده است به تفاوت بین بادهای که از شمال و از جنوب می وزند.

يکی از ويژگی های دموکراسی در آتن روش انتخاب شدن شهروندان در شورا ها و يا سازمان های اداری بود که اين امکان را به تمام مردان (چه نقشی زنان در دموکراسی آتنی داشتند توضيح داده خواهد شد) آتنی می داد که برای يک زمان محدود ( يک سال) از طريق قرعه کشی انتخاب شوند. دموکراسی آتن به نوعی نفی قدرت دولت بود، چرا که هر شهروند مذکر يک روز حکمفرمايی می کرد و روز ديگر تحت نفوذ قدرت ديگران قرار داشت. قدرت شورا ها و ديگر نهادهای دولتی محدود می شدند به رسيدگی امور اداری شهروندان. Euripides   ، تراژدی نويس قرن ۵ قبلاز ميلاد، در قطعه تئاتر Hiketiden در سال ۴۲۴ نحوه حکم فرمايی در آتن را به نمايش می گذارد و نشان می دهد که به  علت عوض شدن به طور متناوب (ساليانه) اعضاء شورا ها درواقع هيچ کسی در آتن صاحب قدرت نيست و همه شهروندان آزاد هستند. . پلاتون نیز درکتاب (nomoi ) اشاره می کند که در آتن شهروندن آزاد هستند و تحت سلطه قدرت حکمرانان قرار ندارند و در کتاب ديگر ( politeia )  فيلسوف یادآور می شود که يک سيستم دمکراسی احتياجی به حکمفرما ندارد. اما  اليگارشی در تصور پلاتون يک سيستم ايده آل به شمار می آمد و نه دموکراسی. در سيستم دموکراسی، بر عکس اليگارشی، نه زيردست وجود دارد و نه حکمرانان از ابهت بخصوصی برخوردارند که به وسیله آن بتواند در مردم ترس و وحشت ایحاد کنند و يا مورد ستايش شهروندان قرار گیرند. 

چنان که در بالا يادآوری شد واژه دموکراسی در اواسط قرن ۵ قبل از ميلاد ( ۴۷۷ و يا ۴۵۰) برای شهروندان آتن وآژه آشنایی به شمار می آمد، اما آتن از قرن ۶ ( ۵۹۴)  دارای يک نهاد سياسی بنام مجمع ملت بود که مهم ترين سمت ها در اين اجلاس را اشراف در اختيار داشتند و امکان کنترل زياد اين افراد ثروتمند از طرف افراد کم درآمد  وجود نداشت.در آتن در اين زمان ۴ گروه و يا ۴ طبقه از شهروندان که بر طبق درآمد تقسيم شده بودند زندگی می کردند. رفرم های سياسی تا اواسط قرن ۵ باعث گرديد که هر چهار گروه بتوانند در اين مجمع انتخاب شوند، اما رغبت شهروندان و بخصوص قشر پایين اجتماع به انتخاب شدن در اين مجمع زیاد نبود. از اوائل قرن ۵ عادات و رسوم های سياسی ديگری درآتن بر قرار گردید و بخصوص جنگ آتن با ايران ( 479/ 480) باعث تقويت خود آگاهی و اعتماد بنفس آتنی ها گرديد. ملوانان و پاروزنان کشتی های جنگی يونانی ها که عليه ناوگان خشایارشا به نبرد پرداخته بودند به طبقات پایين جامعه تعلق داشتند و بعد از پيروزی بر ایرانیان خواهان دخالت و سهم بيشتری در اداره امور دولت شدند. از طرف دیگر چون اشراف در مجمع ملت حاضر به توضيح عمل کرد های خود نبودند، طبقات کم درآمد تقاضای رفرم در مجمع ملت را کردند. سال ۴۶۲ نقطه عطفی در توسعه دموکراسی در آتن به شمار می آيد. در اين سال شهروند آتنی Ephialtes  که بانی رفرم در مجمع ملت بود به قتل می رسد و عاملان اين جنايت در دوره باستان مثل دوره مدرن از طيف سياسی محافظه کاران و ضد رفرمی ها بودند.

 نظر ارسطو در باره دموکراسی چنين است: “ زندگی کردن آنطور که فرد می خواهد” و ادامه می دهد:  “ تحت تسلط هيچ کس نبودن و اگر اين امر ممکن نيست پس بايد حکمرانان مرتب عوض شوند”. دشمنان دموکراسی در آتن نظر مثبتی به مردم نداشتند و برای آنان مردم demos) ) مفهوم افراد معمولي، ساده و حتی رذل را می داد: دموکراسی، به عقیده دشمنان این سیستم، يعنی حکومت اراذل. اشراف آتنی حتی سيستم دموکراسی را نوعی حکومت تک نفری نیز توصيف می کردند، حکومتی که  فقط بوسيله افراد بی استعداد و عادی اداره می شود. اما وآژه ی برای اين نوع سيستم که از مردم عادی تشکيل شده باشد دريونان قديم  وجود نداشت و واژه Ochlokratie  ( سيستم عوام ) که برای اشراف دارای همان مفهوم سيستم دموکراسی بود بعدا رايج گرديد. اشراف از واژه دموکراسی به عنوان فحش ودشنام نیز استفاده می کردند و معتقد بودند که شهروندانی که مجبورند کار کنند (طبقات پایين جامعه) نمی توانند به کار های فرهنگی بپردازند و هم از نظر بدنی و هم از نظر فکری عقب افتاده محسوب می شوند، اما برعکس ثروت مندان که احتياج به کار کردن (بدنی ) ندارند هم امکان کار فکری را دارند و هم می توانند با تمرین های ورزشی اندامی زيبا نیز داشته باشند. از طرف ديگر دموکرات ها معتقد بودند که در سيستم دموکراسی مکانی برای ثروتمندان و اشراف نباید وجود داشته باشد. اما نگاه کنیم به درصد شهروندانی که در آتن حق داشتند در امور سياسی دخالت کنند و بايد توجه داشت که در دموکراسی آتن خارجی ها و برده ها اجازه انتخاب شدن و انتخاب کردن را نداشتند. در آتن قرن ۵ فقط  ۲۰ ٪  ازشهروندان می توانستند در سرنوشت سياسی دولت سهيم باشند که البته رقم جالبی برای يک دموکراسی نيست، اما در آمريکا در سال ۱۸۳۰ فقط   ۵ ٪ و در انگلستان قبل ازرفرم سياسی در سال ۱۸۶۷ فقط ۴ ٪ در روستا ها و ۶ ٪ در شهر حق شرکت در انتخابات راداشتند. در تمام دوران قرن ۱۹ در کشور های تازه صنعتی شده اروپا کارگران کارخانه ها شرکتی در امور سياسی نداشتند و اما در آتن قرن ۵ و ۴ يک کارگر روز مزد می توانست در انتخابات شرکت کند. : دمکراسی قرن ۵ قبل از ميلاد در آتن به مراتب پيشرفته تر و مترقی تر از دموکراسی در اروپا و امريکا قرن ۱۹ بود. پلاتون در ديالوگ Portagoras )  اشاره می کند که تمام شهروندان ، نجار، کفاش، آهنگر ، تاجر ، فقير وثروتمند می توانند نظريات و پيشنهادات خود را در مجمع عمومی ارائه دهند.

 – 2 تساوی

آيا دموکراسی با مساوات ( اقتصادی ) انسان ها در رابطه هست و يا نه. از دروه باستان تا به امروز این مسئله مورد بحث است. اين خواسته تساوی انسان ها می تواند هم يک آرزو  (تخیل) باشد و هم میتواند، حداقل در يک سيستم دموکراسی، به اين هدف تساوی تا حدودی نزديک شد. ايده تساوی در يونان باستان قديمی تر از ايده دموکراسی است و از قرن ۸ تا ۶ قبل از ميلاد افکارشهروندان را بخود مشغول کرده بود. آتنی ها در اين دروه همراه با تقاضای برابری سياسی ( دموکراسی ) خواستار تساوی اقتصادی نيز بودند ( تقسيم زمين ). از قرار معلوم اين تقاضای تقسيم زمين در قرن ۵ ديگر مسئله روز شهروندان نبود و علت آن رابايد در شرایط کشاورزی آتن جستجو کرد: گندم و بيشتر محصولات کشاورزی از مصر، جنوب ایتاليا و يا از نواحی دريا سياه وارد می شد و زميندار بزرگ نيز وجود نداشت که زمين های آن ها ارزش تقسیم کردن را داشته باشند. از طرف ديگر بعد از يک رفرم ارضی از قرن ۶ ببعد اين امکان برای دهقانانی که قادر به پرداخت بدهکاری های خود نبودند وجود داشت که زمين های خود را بتوانند نگهدارند و به طلب کاران واگذار نکنند. اما به طور خلاصه می شود اين نظريه را بيان کرد که رفرم های اجتماعی برای نهادينه کردند موکراسی در آتن تغييراتی را در شرائط مالکيت به وجود نيآوردند. تساوی در حقوق سياسی شهروندان تساوی در موقعيت اجتماعی که وضعيت مالی و اصل و نسب آنرا تعیين می کردند به دنبال نداشت. اما با اين وجود پلاتون در ديالوگ ( Gorgias ) تاکيد می کند که درست حق نيست که ” قدرتمندان بر ضعيف ها حکمفرمایی کنند ”. شهروندان فقير که با قرعه کشی انتخاب می شدند و به مجمع عمومی (ملت) راه می يافتند حقوق دريافت می کردند. اين پشتيبانی مالی شامل افراد معلول هم نيز می گردید. دموکراسی آتن به تـأمين معاش شهروندان توجه داشت و اگر تساوی مالکيت تحقق نيافت اما کسی هم در آتن گرسنه نبود. يکی از ويژگی های دموکراسی آتنی جلوگيری از نفوذ اشخاص ثروتمند بود که نتوانند توسط پول ،موقعيت و دوستان خود در مقام های مهم دولت انتخاب شود. اگر مجمع عمومی به اين نتيجه می رسيد که شخصی از موقعيت و ثروت خود سوء استفاده می کند و برای دموکراسی خطرناک است پس از بحث در مورد اين شخص در مجمع رأی گيری می شد و اگر۶۰۰۰ عضو از اعضای مجمع عليه شهروند ثروتمند رأی می داند می بايست شخص مزبور برای مدت ۱۰ سال آتن را ترک کند ، اما اموال محکوم مصادره نمی گرديد. با این وجود در افکار عمومی آتنی ها این شعار  “تساوی متساوی ها ” شنیده می شد که بازتاب افکار اشراف بود. اين شعار تا به امروز نيز جذابيت خود را از دست نداده است. اصل سوال اين است که آيا تمام شهروندان جامعه می بايست از حقوق متساوی برخوردار باشند ، يا اينکه می بایست حقوق های متفاوتی برای انسان های متفاوت در نظر گرفته شود. دو نظريه برای تحقق بخشيدن به تساوی در جامعه در آتن مورد بحث بود: نظريه تساوی بر پايه کميت و نظريه تساوی بر پايه کيفيت. اين دو طرح تساوی را پلاتون در کتاب های Gorgias و nomoi مطرح می کند. نظريه کميت معتقد است که وجود شکل های مختلف ( مربع ، مثلث ، لوزی ،ذوزنقه ) مانعی برای پایه گذاری کردن دموکراسی به وجود نمی آورند و برخورد يکسان به مربع و مثلث و … امکان پذير است. اما نظريه کيفيت ادعا می کنند که تساوی فقط در مورد نوع بخصوصی می تواند تحقق يابد، یعنی فقط در محدوده مربع و يا لوزی که همان تئوری  “تساوی متساوی ها ” است. بدین ترتیب تساوی می بايست بين ثروتمندان تحقق يابد و نه تساوی بين ثروتمندان و فقرا. مخالفان دمکراسی برای اثبات نظريه خود مبنی بر متفاوت بودن انسان ها از يک ديگر از طبيعت و دنيای حيوانات مثال می آورند که بر طبق آن هيچ تساوی بين شير قوی و خرگوش ضعيف وجود ندارد و يک شير رام شده نيز غير طبیعی است. به این ترتيب در يک سيستم دموکراسی قدرتمندان رام می شوند و طبيعت واقعی آن ها از بين می رود. ارسطو در کتاب” سياست”  اشاره به يک قصه ای از مجمع حيوانات می کند که خرگوش برای تساوی بين حيوانات تبليغ می کند و با اينکه جواب شير در اين داستان قيد نشده اما پيام  واضع است : طبيعت تفاوت ها را قوی و ضعيف ، بزرگ و کوچک ، شکارچی و شکار، حاکم و زيردست را می شناسد و اين تفاوت ها تغيير ناپذيرند. با وجود نظريات پيروان تشبيه قوانين طبيعت با ترکيب شهروندان جامعه برای آتنی ها قوی و يا زيبا بودن افراد مهم نبودند و این مشخصات نیز تاثيری بر تفکر سياسی آن ها نداشند. ارسطو درکتاب سياست تاکيد می کند که دولت نبايد در انحصار ثروتمندان قرار گيرد و فيلسوف شير جامعه را نيز در نظر گرفته است : فردی که از قدرت بيش از انسانی برخوردار است می تواند پادشاه شود.  

– 3  آزادی

” بگو ، پيرامون چه ارزشی ( معيار ) دموکراسی تعريف می شود و من جواب دادم : پيرامون آزادی، چرا که تو در تمام نقاط يک شهر که با اصول دموکراسی اداره می شود می شنوی، که آزادی بهترين موهبت است و برای شخصی که طبيعتاً آزادمنش است فقط مکانی ارزش زندگی کردن را دارد که در آنجا آزادی وجود داشته باشد “  ( پلاتون – politeia ). برای ارسطو حتی مقوله سوم دموکراسی، آزادی، مهم تر از قدرت مردم و تساوی است. از قرار معلوم برای آتنی ها آزادی از ارزش بيشتری برخوردار بود تا از تساوی اقتصادی. يکی از ويژگی های مهم دموکراسی در آتن امکان بيان کردن نظريات سياسی و اصولا اظهار نظر در تمام مسائل در مجمع عمومی بود. در زمان اليگارشی مقررات خاصی برای رفتار شهروندان در انظار عمومی وجود داشت. به طور مثال اگر يک شخص عادی با فرد ثروتمندی که از طرز لباس پوشيدن و رفتار قابل تشخيص بود در خيابان روبرو می شد می بایست شخص عادی به کنار برود (جا باز کند) تا شخص ثروتمند بتواند به راه خود ادامه دهد. اين نوع آداب ورسوم در دوره دموکراسی در آتن ديگر مرسوم نبود. ثروتمندان اجازه نداشتند در مکانهای بخصوصی به تجارت بپردازند و حتی در شهر Theben افراد پول دار پس ۱۰سال ممنوعيت فعاليت های اقتصادی می توانستند در امور سياسی دخالت کنند. شهروندان آتن حساسيت شديدی نسبت به محدود شدن آزادی داشتند و پلاتون دموکرات ها را انسان های بسيار زود رنجی ناميد که حتی حاضر نیستند یک روز مانند یک برده زندگی کنند ( politeia ) . در قانون قضايی آتن تبصره ای که با استناد بر آن بشود شخصی را بازداشت کرد وجود نداشت، به استثنا اختلاس در اموال دولتی که در اين صورت دادگاه اجازه داشت شخص مجرم را به زندان محکوم کند. شباهت بسياری بين درک شهروندان از آزادی درآتن ۲۴۰۰ سال پيش و قوانين کشور های مدرن امروزی وجود دارد: آزادی ابراز عقيده، آزادی نوشتن ، اجازه ترسیم تصوير، آزادی انتخاب شغل، داشتن امنيت در منزل، آزادی کامل اطلاع رسانی ( آزادی امروزی مطبوعات ) و آزادی تشکيل انجمن. حتی آريستوکرات ها که به طور قطع از طرفداران دموکراسی نبودند اجازه داشتند انجمن های خود را تشکيل دهند. نوشيدن مشروبات (شراب و…)، جشن گرفتن و تشکيل کلوب آزاد بود. معروف است که فرزندان آريستوکرات ها در انجمن های خود تابوی های مذهبی را ناديده می گرفتند و به خدايان اهانت می کردند. يونانيان نه به يک خدا بلکه به خدايان معتقد بودند و وحی و نهادهای مذهبی را نمی شناختند. به جز در شرائط جنگ که آتنی ها از خدايان در خواست کمک می کردند  قوانین خدايان دخالتی در امور سياسی نداشتند و سياست يک امر انسانی و نه خدایی بود. مسئله آزادی مذهب که آيا هر شهروندی در آتن آزاد بود به خدايان ايمان داشته باشد يا نه تا به امروز نظر بسياری از پژوهشگران را به خود مشغول کرده است . حکم اعدام سقراط  به جرم بی دينی ( الحاد) و منحرف کردن جوانان در محاکمه زمستان سال ۳۹۹ شک و ترديد در آزاد بودن انتخاب مذهب در آتن را به وجود آورده است. آيا واقعاً روشنفکرانی که با ايدئولوژی دولت مخالفت بودند ( nonconformism) در آتن در دوره دموکراسی تعقيب می شدند ؟

سقراط تا قبل ازمحاکمه در سال ۳۹۹ به مدت بيش از ۲۵ سال به عنوان يک متفکر توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده بود داشت، بدون آنکه به خاطر افکارش مورد تعقيب قرار گیرد. در سال های 404 آتن در جنگ با همسايه جنوبی خود، با اسپارتا، شکست خورد و با پشتيبانی اسپارتا ۳۰ سياست مدار ضد دموکراسی در آتن به قدرت رسيدند که اين دوران به دوران ۳۰مستبد در تاريخ يونان باستان ثبت شده است. حکمرانان جديد حقوق دمکراسی شهروندان را ناديده گرفتند و تعداد افرادی که از حقوق شهروندی بهره مند بودند از ۴۵۰۰۰ به ۳۰۰۰نفر تنزل دادند و بدون محاکمه ۲۵۰۰ آتنی را اعدام کردند ( در سال های ۱۷۹۳ تا۱۷۹۴، در دروران ترور انقلاب فرانسه، در حومه پاريس ۲۶۰۰ نفر اعدام شدند .( بيشتر دموکرات ها به خواست قدرتمندان جديد مجبور به ترک آتن گرديدند. اما در ماه مارس سال ۴۰۳ دموکرات ها توانستد بخشی از حومه آتن را به تصرف خود در آورند و بالاخره در سال ۴۰۰ دوباره اصول دموکراسی را در آتن بر قرار کنند. پس از شکل گرفتن دوباره دموکراسی تمام افرادی که با ۳۰ مستبد همکاری کرده و سيستم دموکراسی را از بين برده بودند عفو شدند. اما برای بسياری از شهروندان آتن که در زمان ديکتاتوری ۳۰ مستبد مجبور به ترک آتن و يا يکی ازخويشاوندان خود را از دست داده بودند اين عفو عمومی برای طرفداران ديکتاتوها قابل قبول نبود. اين قربانيان دوران ۳۰ مستبد، با وجود عفو عمومی، عليه عاملان جنايت شکايت کردند. يکی از اين شهروندان بنام Lisias  که برادرش به دست مستبدان کشته شده و خود از آتن فرار کرده بود شکايتی در رابطه با قتل برادرش به دادگاه ارائه میدهد.  Lisias   يکی از معروف ترين سخنران دادگاه در آتن دوره باستان بود که ادعانامه بسياری از شاکيان برعليه مستبدان را در دادگاه قرائت می کرد. درست همين اتهام همکاری با مستبدان و مقصر بودن در اعدام دموکرات ها نيز برای سقراط معتبر و صدق می کرد. سقراط در زمان جکومت  ديکتاتوها در آتن به همان گروه  ۳۰۰۰ نفری تعلق داشت که حقوق شهروندی خود را توانسته بود حفظ کند و رابطه نزديکی با این مستبدان داشت ( اما سقراط يک شخص سياسی نبود ). يکی از شاگردان فیلسوف بنام Kritias عضو  گروه ۳۰ مستبد در این دوره در آتن بود. Kritias  در رابطه با قوانين اسپارتا، همسايه جنوبی آتن، با وجد و شوق می نويسد: در اسپارتا شرایط به طور کلی با آتن فرق دارد، در اسپارتا معلوم است که چه فردی برده و چه فردی آقا است. دادگاهی شدن سقراط را بايد در اين رابطه دوره مستبدان در آتن بررسی کرد و نه به علت بی دينی فيلسوف. اما با اين وجود دادگاه حکم اعدام را برای سقراط صادر نکرد و اصولا در قانون قضايی آتن ماده ای عليه کسانی که به مذهب اعتقاد نداشتند در نظرگرفته نشده بود. اعضای هيات منصفه در دادگاه می بايست درخواست يکی از طرفين، شاکی ، يا متهم، را بپذیرند. سقراط از خود به خوبی دفاع نکرد و حتی تاکيد مي کرد که برای فعاليت خود در زمان ديکتاتورهای ۳۰ نفر بايد مورد تقدير نیز قرار گيرد و از خود نیز انتقاد نکرد. به همين علت نيز دادگاه تقاضا نامه شاکی را پديرفت، چرا که سقراط با دفاعیات خود ادعاء شاکی را که فيلسوف دموکراسی را به چشم تحقير آميز نگاه می کند تایيد کرد. در موارد بخصوصی نقض سنت های مذهبی جرم به حساب می آمد، به طور مثال کثيف کردن محراب با خون انسان و يا بی اعتبار شمردن رسوم های مذهبی. جامعه دموکرات آتن تا به اين درجه سکولار نشده بود که سرقت از يک معبد فقط يک دزدی ساده و يا تخريب مجسمه خدايان مانند خسارت رساندن به يک شئ معمولی محسوب شود. با وجود محاکمه استثنايی سقراط به جرم بی دينی عقايد مذهبی در آتن قرن ۵ و ۴ قبل از ميلاد امری خصوصی به شمار می آمدند و هر شهروندی می توانست خدای خود را پرستش کند و حتی اگر اين خدا با خدای اکثريت همگونی نداشت. هر دموکرات و هر ضد دموکرات در آتن نيز آگاه بود که آزادی های فردی با شکست آتن از يک دشمن خارجی از بين می روند و حتی امکان اينکه در چنين صورتی شهروندان آزاد آتن به برده گی نیز در آيند زياد بود.

روش زندگی مبتنی بر اصول دموکراسی

اين سوال که آيا دموکراسی گذشته از يک فرم حکومتی فرم زندگی شهروندان هم را در بر می گیرد، از قرن ۱۹تا به امروز مورد بحث و تحليل است و نظريات های مختلفی هم در اين باره ابراز شده است. شهروند آتنی اما اين جدایی بين يک سيستم سياسی دموکراسی  (دولت ) و روش زندگی را نمی شناخت و برای او امری بديهی بود که اصول دموکراسی زندگی خصوصی افراد را تحت تاثير قرار می دهد . يکی از اصول دموکراسی در آتن  “ نوع زندگی بدون اوامر و دستورات “ بود که اين نوع زندگی بدون امر و نهی باعث می گرديد که شخص برای خود ارج و منزلت بيشتری قائل شود، اعتماد به نفس  ( آگاهی از خود ) شهروندان  افزايش يابد و استعدادها شکوفا گردند. مدارک و اسناد زيادی از روابط و برخورد افراد با يک ديگر از اين دوره در اختيار است که آداب و رسوم در زندگی خصوصی آتنی ها را برای ما به روشنی آشکار می کنند. برای پلاتون دموکراسی مانند  ” يک بيماری همه گير است که بدون آنکه کسی متوجه شود به خانه های مردم رخنه و تمام  روابط اجتماعی انسان ها را مبتلا می کند “ Politeia )  ). يکی از خصوصيات نظم و ترتيب سياسی در آتن قواعد واستانداردهای اخلاقی بود که روابط افراد با يک ديگر را در اجتماع  تعيين می کرد. به نقل از توکودیدس هيچ شخصی در آتن اجازه نداشت گفتار زننده ای در باره نوع تفريح و يا خوش گذارنی افراد در محافل عمومی، با هدف تحت فشار روحی قرار دادن شهروندان خوشگذران، بازگو نمايد. توکودیدس ادامه می دهد: افرادی که مسائل مربوط به روابط جنسی مخالفان خود را در دادگاه مطرح می کردند مورد تنفر شهروندان قرار می گرفتند. تحقير و اهانت به شهروندان چه مرد، زن، بچه و يا برده در آتن ممنوع بود و مرتکبان  مجازات می شدند. به زبان مدرن امروزی دولت موظف به نگهداری حرمت و عزت انسان ها بود. دموکراسی در آتن امکان کتک زدن برده ها را از طرف صاحبان آن ها ( آريستوکرات ها) سلب کرده بود. پلاتون در کتاب Politeia اشاره به ” مردان و زنان خريده شده ” می کند و ادامه می دهد که دموکراسی برای اين  ” افراد عام جامعه حداکثر آزادی ” را به ارمغان آورده است.

موقعيت حقوقی زنان و برده ها در دموکراسی آتنی

این نظریه که دموکراسی آتنی نمی توانست بدون برده ها و زنان طبقات پایين پا برجا بماند – چراکه اعضای مجمع عمومی مسئوليت اداره کردن امور دولتی را داشتند و نمی توانستند به کار های ديگری به پردازند و اين کارها را زنان و برده ها جبران می کردند – قابل قبول نيست. بايد به اين نکته توجه کرد که مردم عادی ( اکثريت) از نظر مالی امکان نگهداری برده را نداشتند. قيمت يک برده مابين ۱۲۵ تا ۳۰۰ واحد پولی آتن بود و اين مبلغ را يک کارگر عادی در مدت يک سال به دست می آورد و همين افراد عادی نيز در مجمع عمومی انتخاب می شدند و کارهای ديگر خود را نيز  انجام می دادند. اما از قرار معلوم زنان طبقه بالا می توانستند در مجمع عمومی فعاليت داشته باشند و به همين علت نيز قانونی وجود داشت که اهانت به مردان و زنانی که در مجمع عمومی اننخاب شده اند جرم محسوب می شد. امروز ما می دانيم نقطه ضعف در دموکراسی آتنی موقعيت اجتماعی زنان و بردگان بود. اين دو گروه و هم چنين خارجی ها مقيم  آتن ( کارگران خارجی ) نمی توانستند در امور سياسی آتن شرکت کنند. اما در دولت ايده ال پلاتونن زن ها می توانستند به بالاترين مقام دولتی که توسط فيلسوفان رهبری می شد برسند ( politeia). در اين دولت پلاتونی خانواده و مالکيت خصوصی ديگر وجود نداشت. دموکراسی آتنی نتوانست پدر سالاری و برده داری را که مغاير با اصول آزادی و تساوی بودند از بين ببرد. با اين وجود نبايد اين کمبود در دموکراسی آتنی را يک طرفه بررسی کرد. اما موقعيت برده ها در سيستم دموکراسی آتنی با مقايسه با دوران آريستوکراتی به مراتب بهتر شده بود و نکته ديگر که به آن اشاره شد که فقط تعداد کمی از شهروندان آتنی می توانستند برده داشته باشند. معمولا برده ها در کنار صاحبان خود در کارگاه ها مشغول به کار بودند و سند های وجود دارند که نشان می دهند که در کارگاه های سنگ تراشی شهروندان آتنی و برده ها کار مشترکی را انجام می دادند و حق مزد برابری هم نيز دريافت می کردند. نويسنده و سياست مدار آتنی Xenophon  که بين سالهای ۴۲۶ تا ۳۵۵ زندگی می کرد و مدتی نيز در ايران اقامت داشت اشاره می کند که هر شهروند آتنی که پول داشت يک برده به عنوان همکار می خرید . 

اما چرا فقط در يونان قرن ۵ و ۴ قبل از میلاد سيستم دموکراسی پایه گذاری شد: به علت اينکه در يونان نه پادشاهان و آريستوکرات ها توانستند به قدرت واقعی برسند و يک دولت استوار تشکيل دهند و نه کشيش ها (روحانيون) و به این ترتيب اين امکان برای دموکرات ها به وجود آمد که بتوانند افکار خود را در آتن تبليغ کنند.

 

Ein Gedanke zu “دموکراسی آتنی

  1. از آمدن و رفتن ما سودي کو
    وز تار اميد عمر ما پودي کو
    چندين سروپاي نازنينان جهان
    مي‌سوزد و خاک مي‌شود دودي کو

    قومي متفکرند اندر ره دين
    قومي به گمان فتاده در راه يقين
    ميترسم از آن که بانگ آيد روزي
    کاي بيخبران راه نه آنست و نه اين

    خیام

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert