“300 “

300

لئونیداس

خشایارشا گروه ی را به نزد Leonidas پادشاه اشپارتا می فرستد و از او می خواهد که تسلیم شود. پادشاه اشپارتا این تقاضای خشایارشا را رد و به نمایندگان ایرانیان می گوید: حتا آتنی ها حاضر نشدن خشایارشا را به بعنوان پادشاه خود قبول کنند ” و اگر این بچه باز های آتنی تسلیم نشدند…..”. Leonidas بعد از به مسخره گرفتن آتنی ها دستور قتل نمایندگان خشایارشا را می دهد.

نماینده ایرانیان پس از شنیدن این دستور به پادشاه اشپارتا تذکر می دهد “این ( دستور قتل ) بی عقلی و دیوانگی محض است”  Leonidas در جواب می گوید “این اشپارتا است “.

جامعه شناس آلمانی ماکس وبر و تاریخ شناس سویسی بورک هارد هر دو بر این نظر بودند که اگر ایرانیان در جنگ با یونانیان پیروز می شدند تاریخ اروپا  مسیر دیگری را انتخاب می کرد و تمدن امروز غرب میسر نمی شد. بدین معنا که پیروزی یونان بر ایران پیروزی تمدن بر بربریت بود. همین پیام را نیز فیلم ۳۰۰ به تماشاگر می رساند که ۳۰۰ قهرمان از اشپارتا که جان خود را در جنگ با ایرانیان از دست دادند با نشان دادن انضباط ،  اطاعت و شجاعت  آن وضعیت روحی را برای یونانیان بوجود آوردند که بتوانند مدتی بعد ارتش خشایارشا را شکست بدهند. فیلم ۳۰۰ این توهم را اشاعه داده است که دموکراتی امروز اروپا مدیون آن ۳۰۰ اشپارتای است. اما بنقل از فیلم خیانت یک اشپارتی باعث پیروزی ایرانیان گردید. اما خائن قبل از خیانت از پادشاه اشپارتا Leonidas تقاضای خدمت در ارتش را کرده بود که مورد قبول واقع نشد. پادشاه اشپارتا بعلت قوز داشتن فرد خائن از پذیرفتن او در ارتش خودداری کرده بود. جامعه اشپارتا شهروندانی  را که نقص عضو داشتند از خود ترد می کرد. تکبر و نخوت  قوم اشپارتا که خود را آقای جهان می دانست و بوئی از انسانیت نبرده بود سرنوشت جنگ 300 نفر اشپارتی با ایران  را تعیین کرد. ( در صورت پذیرفتن فرد قوز دار در ارتش خیانت به اشپارتا نمی شد ،ایرانیان پیروز نمی گردیدند و آن شرائط روحی مناسبی که یونانیان بعد از  شکست اشپارتا در Thermopylen بدان دست یافتند که بوسیله آن توانستند ارتش خشایارشا را شکست بدهند نیر بوجود نمی آمد  !!) بدین ترتیب منشاء اروپای آزاد و دموکرات امروز روح آزادمنشانه اشپارتانان نبود ، بلکه خصلت های غیر هومانیستی و عدم توانایی دست یافتن آن ها به یک منطق انسانی که شهروندان ناقص را به حاشیه جامعه می راند. اشپارتا شهروندان خود را انتخاب می نمود و هر فردی که ایده آل های آن ها را برآورد نمی کرد از حق زندگی محروم می گردید. بی جهت نبود که برای آدرنو     فاشیسم قرن ۲۰ یک پدیده  عصر سرمایه داری  نبود ، بلکه  ریشه آن را می بایست در جوامع پسا پسا … مدرن جستجو کرد: در اشپارتا

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert