نیچه

“ life can only be justified as an aesthetic phenomenon

در رده بندی فلسفه هگل مقوله هنر ( زيبایی ) در مرتبه ی پائين تری از مذهب و فلسفه قرار دارد. به عقيده هگل شناخت دنيا و دست يابی به حقيقت نخست توسط هنر (در يونان قديم ) امکان پذير بود ، اما خيلی زود هنر جای خود را به مذهب داد و در آخر نه هنر و نه مذهب , بلکه فقط به بوسيله علم فلسفه است که می شود جهان را شناخت. برای هگل هنر و زيبایی با گذشت عصر کلاسيک در يونان قديم ديگر مفهوم و معنی خود را از دست داده است و نه فقط حرکت تاريخ در دوره بورژوازی ( سرمایه داری) به اتمام رسيده  ،بلکه هنر نيز خيلی زودتر ، يعنی بعد از عصر يونان باستان  ديگر تکاملی نداشته.

هگل اضافه می کند که هنری زيباتر از هنر يونان قديم پديدار نگرديد ( مارکس نيز بر همین عقيده است ). اما نيچه در این مورد در قطب مقابل هگل قرار دارد. نیچه هنر و زيبایی را در مرتبه اول و بالا تر از فلسفه قرار می دهد و حتی معتقد است که زندگی  فقط  به عنوان یک پدیده زيبا شناسی ( نه سياسی و اقتصادی ) باید توجيه و درک شود. ارزش هنر و زيبایی به مراتب بالا تر و معتبر تر از شناخت دنيا و دست يابی به حقيقت توسط علم فلسفه است. تراژدی زندگی نيچه شايد نتيجه همين برداشت از زندگی به معنای زيبایی بود.  نيچه  فقیرانه در ايتاليا  زندگی کرد تا اينکه تعادل روحی خود را از دست داد در تيمارستان بستری شد. اما کدام زندگی با ارزش تر است : سرنوشت زندگی نيچه ، زندگی قهرمانان چارلی چاپلين ، عاقبت زندگی عاشقان شکست خورده ( آنا کارانينا، قهرمان زن تولستوی و يا مادام بواری، قهرمان گوستاو فلوبر که دست به خودکشی زدند) ، زندگی معتادان و روسپيان تنها ( زن و مرد )  که به کنار جامعه رانده شده اند و يا زندگی ” موفق ” يک سياست مدار ، يا يک تاجر ثروتمند؟ 

Schreibe einen Kommentar

Deine E-Mail-Adresse wird nicht veröffentlicht. Erforderliche Felder sind mit * markiert