خلاصه ای کوتاه از مقاله Egon Flaig استاد تاريخ از دانشگاه Greifswald – آلمان
یکی از پدیده های فاجعه انگیز و تلخ تاریخ بشریت مسئله برداری است که حتی تا به امروز نیز کم و بیش پابر جا مانده است. تاکنون هر گونه کوششی برای طرح این رسوایی بشر در سازمان ملل با شکست مواجه شده است. در سال 2001 مجلس فرانسه برده داری را به عنوان جنایتی علیه بشریت محکوم نمود و کوبا و سنگال نیز چندین بار در سازمان ملل خواستار طرح و محکوم کردن برده داری شدند.
سازمان ملل در سال 1999 تعداد انسان های که تحت شرائط برده داری در حال حاضر مشغول به کار هستند 20 میلیون اعلام کرد. در کشور های سودان، یمن و عربستان سعودی هنوز برده داری امری عادی است. در جنوب سودان از سال 1985 تا به امروز 25000 زن و کودک بومی آفریقائی به صورت برده نگهداری می شوند و تا سال 1995 سازمان های غیر دولتی غربی موفق شدند بیش از 20000 از این برده ها را که به اقلیت های مذهبی سودان تعلق دارند از صاحبان عرب سودانی آنها با پرداخت دلار خریداری و آزاد کنند. علت خوداری سازمان ملل از طرح مسئله برده داری نگرانی از درخواست غرامت کشورهای است که قربانی سیستم برده داری شده اند و اکثریت این کشور ها در قاره افریقا و بخصوص در آفریقای جنوبی قرار دارند. اگر برده داری در سازمان ملل به عنوان جنایتی علیه بشریت مشخص شود می بایست دولت های که برده از این کشور های آفریقائی در کشور خودشان به کار گرفته اند غرامت بپردازند. اما غرامت برده داری را چه کسی باید دریافت کنند: خویشاوندان ، بازماندگان برده ها ، قبیله و یا کشوری که از آنجا برده ها خریده و یا ربوده شده اند. به طور قطع حکمرانان امروز کشور های افریقای بازماندگان برده گان قرون گذشته نیستند و از طرف دیگر کشور های اروپائی را که قرن ها پیش برده از سواحل غربی افریقا خریده و به امریکا فرستاده بودند نمی شود وادار به پرداخت غرامت نمود. اگر قرار باشد شکارچیان برده نیز غرامت بپردازند و به پای میز محاکمه احضار شوند باید بسیاری از شهروندان یمنی و مصری که تا به امروز برده می فروشند بازداشت گردند. اما فقط کشور های آفریقائی نبودند که که برده کشور های دیگر را تامین می کردند، دلالان عرب در قرون وسطی برده از سواحل جنوبی دریای مدیترانه و یا از جنوب روسیه به کشور های عربی می فروختند. یونان و روم باستان بیشتر برده های مورد احتیاج خود را از سوریه و دیگر مناطق آسیائی خریداری می کردند و کشورهای افریقای برای داد ستد برده حائز اهمیت نبودند. آفریقا از قرن 7 بعد از میلاد و پس از تسخیر سریع این سرزمین ها توسط اعراب عنوان یک قاره عرضه کننده برده مورد توجه قرار گرفت. اعراب از قرن 7 تا قرن 16 حدود 10 میلیون برده را به کار اجباری گرفتند. و پس از استعمار سرزمین های افریقای توسط کشور های اروپائی در عصر جدید ( از قرن 16 ببعد )، فرانسه، هلند، انگلیس، اسپانیا و پرتقال در مدت زمانی کمتر از 350 سال 11 میلیون برده به امریکا فروختند و بيش از ۵ درصد از این برده ها هنگام عبور از اقیانوس اتلانتیک جان خود را از دست دادند که جنازه آن ها طعمه کوسه ها گردید. کشور های اروپائی بعد از تسخیر سرزمين های افریقائی برده برای کار به اروپا نیآوردند ( به استثناء پرتقال) و بیشتر برده ها در کشور خودشان در کشاورزی و معادن به کار گرفته شدند. از آنجائیکه هیچ انسانی آزادانه برده نمی شود می بایست شکارچیان برده را شکار می کردند که تعدادی نیز بدین صورت کشته می شدند. ارسطو جنگ برده داری را جنگی غیر “طبیعی” نامید، این جنگ برای تصاحب زمین نبود بلکه برای تصاحب انسان.
برده داری در هیچ یک از کتب مقدس ادیان ابراهیمی مورد سرزنش و نکوهش قرار نگرفته است و فقط یک اقلیت مسیحی در قرن چهارم بعد از میلاد در بیزانس خواستار لغو برده داری گردید. بالاخره با تاخیر خیلی زیاد برده داری در عصر مدرن توسط غرب محکوم و لغو گردید و آن هم بعد از جنگ داخلی امریکا که بين سال های ۱۸۶۱ – ۱۸۶۵ عليه برده داری و برای تصاحب قدرت جریان داشت.
امروزه نوع جدیدی از برده داری با پیشرفت اقتصاد جهانی ( گلوباليزم ) در حال بروز است.