کورش بزرگ، پادشاه هخامنشی و به نقل از هگل بنیادگذار اولین دولت و امپراتوری در دنیا، پس از تسخیر بابل یهودیان اسیر در این شهر آزاد و به آنها اجازه داد به سرزمین خود بازگردند. 2500 سال بعد مارکس، پایه گذار ( تئوری ) یک دنیای آزاد کمونیستی، با افترا زدن به یهودیان احساسات یهودستیزی و یهودکشی را دامن زد. مارکس معتقد است که شرقی ها ( کشور های عربی، ایران و …. ) به تنهایی و با نیروی خود قادر نیستند به دوران مدرن برسند و به همین علت فقط قدرت های استعمارگر می توانند چرخ های موتور توسعه و مدرنیرم را در این کشورها به حرکت درآورند.
شاید به همین علت سوسیالیست های عرب نظر خوبی به ایده های مارکس نداشتند و ایده مارکسیسم نتوانست در این کشورها نظر شهروندان (روشنفکران) را به خود جلب کند. اما در یک مورد سوسیالیست های عرب با سوسیالیست های غربی هم عقیده بودند: در یهودستیزی. نظریات غرض آمیز مارکس فقط مربوط نمی شود به کشورهای شرقی که با نیروی خود نمی توانند پیشرفت کنند، بلکه روسیه هم از انتقاد مارکس مصون نماند (برای غربی های قرن 19 روسیه تزاری نیز یک کشور وحشی آسیایی، شرقی بشمار می آمد ). مارکس بر این عقیده بود که روسیه تزاری سدی است در مقابل روند پیشرفت کشور های شرق. نویسنده قرن گذشته آلمان و برنده جایزه نوبل ادبیات، توماس مان ( Thomas Mann )، در کتاب ” کوه جادو ” اشاره می کند به نظریه مارکس و انگلس در رابطه با شرق و با انقلاب در اروپا. این تئورسین های کمونیسم، به نقل از توماس مان، معتقد بودند که با سقوط دولت تزاری ” رومانف ” نه فقط حرکت انقلاب در اروپا تسریع می شود، بلکه مسئله شرق ( مدرن شدن شرق ) هم حل خواهد شد. جنگ کریمه ( Crimean war ) فرصتی بود برای مارکس که این فیلسوف و اقتصاددان قرن 19 بتواند نظریات ضد یهودی و ضد شرقی ( ضد روسی ) خود را بیان کند ( در جنگ کریمه که از سال 1853 تا سال 1856 به طول انجامید ترک های عثمانی، انگلیس ها، فرانسوی ها و ایتالیای ها متحد با یک دیگر علیه روسیه در حال جنگ بودند ). مارکس در تاریخ چهارم ژانویه 1856 یک مقاله در روزنامه ” New York Daily Tribune “ با عنوان ” وام روسی” (1) که نخست بی غرض و معمولی به نظر می رسید تحت عنوان ” Russian Loan “ منتشر کرد.
حد اکثر بعد از این مقاله ما می دانیم که چه شخصی پشت پرده شر ( جنگ کریمه ) و پشت تزار های جنگ طلب روسیه ایستاده است: یک یهودی. تهمت های که مارکس در این نوشته به یهودیان زده است چنان کثیف هستند که حتا دیکتاتورهای اروپای شرقی ( آلمان شرقی ) حدود یک قرن بعد اجازه چاپ آنرا در مجموعه آثار مارکس و انگلس ( به زبان آلمانی ) ندادند. از این مقاله ضد یهودی و همچنین از فرزندی که مارکس از خدمتکار خانه خود داشت نمی بایست کسی با خبر شود. مارکس در این مقاله اشاره می کند که جنگ کریمه ساز و کار و چگونگی معامله با قرضه یا وام را برملا ساخت. به عقیده مارکس روسیه تزاری، به علت هزینه زیاد جنگ کریمه، احتیاج به کمک مالی ( وام ) داشت. این وام را، به نقل از مارکس، “ یک یهودی آلمانی تبار در شهر پترزبورگ به نام ” Stieglitz ” به دولت روسیه می دهد”. مارکس اضافه می کند که “ شغل این یهود ساکن شهر پترزبورگ، مانند دیگر بهودیان این شهر و به طور کلی یهودیان در طول تاریخ، دادن وام به تقاضا کندگان بود”. مارکس ادامه می دهد که ” نه فقط در روسیه تزاری، بلکه در کابینه اطریش در زمان پادشاهی فرانس و در دوران حکمفرمایی ناپلئون سوم در فرانسه یهودیان حضور داشتند. بدین ترتیب از هر جبار و زورگو یک یهودی پشتیبانی می کند….همانطور که به هر پاپ هم یک یسوعیت یاری می رساند “. مارکس ادامه می دهد که ” زورگویان نومید می شدند اگر یک لشگر از یسوعیت وجود نداشت که تفکر را از بین ببرند و یک مشت یهود که فقط قصد پر کردن جیب های خود را دارند.” از این ایده احمقانه تر که حکومت ها اروپایی عروسک های هستند در دست یهودیان وجود ندارد. مارکس همچنین می داند که مرکز مالی یهودیان کحا هست: در آمستردام. در این شهر ( آمستردام ) ” بدترین بازماندگان آن یهودیانی زندگی می کنند که زمانی از اسپانیا و پرتقال اخراج شده بودند…… در این شهر 35000 یهودی با دلالی، خریدو فروش اوراق بهاردار و وام دادن زندگانی خود را می گذارند.” مارکس از اصل و نسب این یهودیان، این ” انگل ها “، نیز اطلاع دارد، اصل و نسب این یهودیان از ” از ارمنستان یا از اروشلیم است و همچنین یهودی های گدا از لهستان با عمامه های شرقی نیز بین آنها دیده می شوند”. به زبان ساده تر این یهودیان از شرق می آیند. این گفتار مارکس می توانست از یک فاشیست آلمانی در زمان هیتلر باشد. صد سال بعد از این مقاله مارکس، در زمانی که هیتلر در آلمان قدرت را در دست خود گرفت، دیگر آمستردام شهر امنی برای یهودیان نبود. فقط یک چهارم از یهودیان این شهر، 35000 نفر، نجات پیدا کردند و در کوره های آدم سوزی آلمان نازی نسوختند .
مارکس در تمام دوران زندگی ضد یهود ماند و بدون ملاحظه نظریات ضد یهودی خود را نیز بیان کرد. مارکس در سال 1844 در روزنامه ” کتاب های سالانه فرانسوی – آلمانی ” مقالاتی با عنوان ” موضوع یهودیان ” را منتشر کرد. مارکس در این روزنامه به بحث چگونگی رهایی یهودیان از سنت ها ( emancipation ) در یک جامعه مدنی می پردازد. مارکس نه فقط در این مقاله ها با تیزبینی بسیار قوی مرزهای آزادی در یک جامعه بورژواری را نشان می دهد، بلکه نظریات خشن ضد یهودی خود را نیز مطرح می کند. مارکس ادامه می دهد که یهودیان ملیت ندارند، قوانین خود را در مقابل قوانین جامعه قرار می دهند و دلال های سودجوی هستند که بر خلاف موازین جامعه عمل می کنند. در آخر مارکس به این نتیجه می رسد که ” رهایی اجتماعی یهودیان از سنت ها یعنی رهایی اجتماع از یهودیان است”.(2 )
1- Karl Marx, Die russische Anleihe. In: Karl Marx; Friedrich Engels, Russlands Drang nach Westen. Zürich 1991, P. 541- 549
2 – Karl Marx , Zur Judenfrage, in: Marx / Engels Werke, Bd. 1, Berlin 1983, P. 377