Kategorien
Allgemein

به گفته اسلام شناسان سنتی هجرت به معنی مهاجرت ( رفتن ) پیغمبر مسلمانان و همراهان او ( مهاجرون) در سپتامبر سال 622  ( 26 صفر ) از مکه به مدنیه بود. این اسلام شناسان اضافه می کنند که به پیشنهاد عمر، خلیفه دوم  این سال به عنوان سال شمار اسلامی تعیین شد. واژه هجرت در قران نیامده است، اما در سوره 100، آیه 9 به مهاجر کنندگان ( ال مهاجرین ) اشاره شده است. وآژه هجرت از فعل هجر که به معنای ترک و جدايی است گرفته شده. مهاجرت در اصل به معنای بريدن از ديگران است و این فعل هجر در دیگر زبان های سامی مشاهده نمی شود. زبان شناس آلمانی ربرت کر ( Robert Kerr ) اشاره می کند که در زبان سوری واژه های mhaggraya (  مهاجرین)، mahaggra و haggarayuta آمده که هر سه از لغت هاجر ( Hagar ) گرفته شده است و هاجر نام زن دوم ابراهیم بود. اعراب نزد یهودیان و مسیحیان به اسماعیلیون و به هاجریون ( Hagarener) نیز بمعروف بودند (1 ). به سخن ساده تر: ال مهاجرون یعنی اعراب به طور کلی و نه فقط همراهان پیغمبر در سفر مکه به مدینه. بر روی یک سنگ نبشته از معاویه با علامت صلیب در ام قیس (اردون ) که به زبان یونانی نوشته شده است سه تاریخ مشاهده می شود: تاریخ سال مالیاتی بیزانس، تاریخ سال محلی شهر و تاریخ بنا به سال عرب ها ( according to the Arabs the 42nd year) . سال 42 اعراب بر روی سنگ نبشته به معنی سال اعراب است و نه سال هجری. 

 تاریخ شناس دانشگاه امریکایی یوتا Peter von Sivers اشاره می کند: سنگ نبشته معاویه در ام قیس با علامت صلیب قدیمی ترین تقویم اعراب را نبه نمایش می گذارد

This inscription , identifying Muawiya as ist Sponsor, commemorates the completion of the bath’s restoration. It shows a cross and bears the date of 42 “ according to the era of rhe Arab.“ To my knowledge, this is the earliest documentation of the Arab calendar by an Arab (2

حالا این پرسش مطرح است که به چه علت اعراب این سال 622 را سرآغاز تقویم خود تعیین کردند، بدین معنی که چه اتفاق مهم تاریخی سبب شد که اعراب این سال را انتخاب کنند؟  رویداد نامه ی سریانی بی نام (Anonymous Syriac Chronicle) که به “ رویداد نامه سیرت “ معروف است (3) خبر می دهد که بعد از قتل نعمان سوم ( 602) پادشاه لخمیان و هم پیمان ساسانیان به فرمان خسرو پرویز دوم ناآرامی ها در این قبیله عرب شدت گرفت. بعد از این قتل لخمیان تلاش کردند مستقل، خود مختار شوند و از وابستگی به ساسانیان رهایی یابند. به همین علت لخمیان حمله هراکلیوس به ایران ( در جنگ های ارمنستان و نینوا ) در سال های 622  628 را خوش آمد گفتند. بعد از آزاد شدن سوریه و فلسطین از تسلط ساسانیان ( ساسانیان در سال 614 اروشلیم و سوریه تصرف کردند و در سال 622 مجبور به ترک این مناطق شدند ) و بعد از قرارداد صلح هراکلیوس با ساسانیان در سال 630 در اروشلیم بیزانس نیروی های خود را از فلسطین و سوریه خارج کرد، بدین معنی که بعد از سال 630 دیگر نیروی های خارجی ( ساسانیان و بیزانس ) در فلسطین و سوریه مستقر نبودند.

 از نیمه قرن 7 میلادی اعراب ( غسانیان ) کوشش کردند در سوریه و فلسطین زبان و تقویم عربی را جایگزین زبان و تقویم یونانی کنند. اعراب از این تاریخ به بعد دیگر از تقویم یونانی ( سال سلوکیان، سرآغاز سال 312 میلادی ) که تا این زمان در آنجا مرسوم بود استفاده نمی کردند. محاسبه زمان ( تعین سال و نگارش تقویم ) در دوران باستان بیشتر مرتبط بود با اتفاقات مهم نظامی و برای اعراب پیروزی بیزانس بر ساسانیان در سال 622 یک اتفاق مهم نظامی بود. این پیروزی بیزانس سقوط  نهایی ساسانیان و صعود اعراب را به دنبال داشت. گئورگیوس پیسیدیایی (  George of Pisidia  ) شاعر حماسه‌سرا، کشیش و تاریخ‌نویس بیزانسی در دو اثر خود: “ لشکرکشی هراکلیوس علیه پارس‌ها“ (622) و „هراکلید“ (627) که دومی چکامه‌ای در بزرگداشت پیروزی هراکلیوس بر ساسانیان و بازگرداندن صلیب از تیسفون به اروشلیم است ( ساسانیان پس از اشغال اروشلیم در سال 614 صلیبی که گفته شده بود مسیح با آن اعدام شد به تیسفون انتقال داده بودند) گئورگیوس پیسیدیایی همچنین از تجدید حیات امپراتوری بیزانس وکارهای انجام‌گرفته توسط هراکلیوس ستایش می کند ( 4). کتاب لشکرکشی هراکلیوس علیه ایران مهم ترین سند از این حمله است و به نقل از تاریخ نویس انگلیسی جیمز هاروارد جانستون ( James Howard-Johnston ) این اثر ادبی پیسیدیابی در ادبیات مسیحیان و غیر مسیحیان راه یافته بود ( خوانده می شد )

well read in Christian and pagan literature ( 5)

به عقیده پیسیدیایی پیروزی هراکلیوس بر ارتش خسرو دوم پرویز و بازگشت صلیب به اروشلیم یک رهایی تاریخی، یک رستگاری تاریخی ( salvation history ) برای بیزانس به شمار می آمد. این پیروزی ها ( از سال 622 تا 627 ) تا این درجه با اهمیت بودند که می توانستند برای بیزانس سرآغاز ( تجدید حیات ) یک تاریخ ( تقویم ) جدید شود. نه فقط برای بیزانس، بلکه برای اعراب ( در حیره و سوریه ) نیز این پیروزی بیزانس بر ساسانیان تا این حد مهم بود که آنها ( اعراب ) این تاریخ را برای سرآغاز تقویم (جدید) انتخاب کنند. مذهب شناس آلمانی Andreas Goetze اشاره می کند: “ پیروزی بر ایرانیان تا این اندازه اهمیت داشت که هراکلیوس ( پادشاه بیزانس ) در تاریخ اسلام بخشی از تاریخ رستگاری مسلمانان به شمار می آید „:

Die Bedeutung des Sieges über die Perser ist so hoch angesiedelt, dass selbst in der islamischen Tradition ein römische-byzantinischer Kasier zu einem wichtigen Teil in der Darstellung der muslemischen Heilgeschichte wurde! ( 6(

اعراب ( هاجریون ) سال 622 را سرآغاز تقویم ( سال یک ) خود انتخاب کردند و آنهم به چند دلیل: در این سال ساسانیان مجبور شدند برای مقابله با بیزانس در ارمنستان ارتش خود را از اروشلیم و سوریه خارج کنند و به اشغال این مناطق پایان دهند. با خارج شدن ساسانیان عرب های سوریه و اروشلیم آزادی خود را به دست آوردند. در این سال ارتش خسرو دوم پرویز در ارمنستان از بیزانس شکست خورد و دیگر ساسانیان نمی توانستند تهدیدی برای اعراب باشند. اما اعراب به طور رسمی بعد از وفات هراکلیوس ( 641 )، پادشاه بیزانس، این تقویم ( سال ) جدید را وارد محاسبات زمانی ( تاریخ نگاری ) خود کردند. اعراب پس از درگذشت هراکلیوس دیگر تعهدی به بیزانس نداشتند و با ضرب سکه در سال 642 در ایران استقلال خود را اعلام کردند. این اعرابی که در سال 642 در ایران سکه به نام خود ضرب کردند اعراب ایرانی ( عرب های ساسانی ) بودند و نه اعراب از عربستان. جنگ نهاوندی که طبری از آن خبر می دهد در واقع ضرب همین سکه اعراب های ایرانی در سال 642 بود

 اعراب سوریه و فلسطین که سال 622 را برای تقویم جدید خود انتخاب کردند اطلاعی از مهاجرت پیغمبر مسلمانان از مکه به مدینه نداشتند (  مکه 1500 کیلومتر از دمشق فاصله دارد). تقویم سال هجری ( سرآغاز سال 622 میلادی) ،سال رفتن پیغمبر مسلمانان از مکه به مدینه، را عباسیان محاسبه کردند و واقعیت تاریخی ندارد.

———————————————————————-

1 – Robert M. Kerr: “ Annus Hegira vel Annus Agarorum, In Markus Groß und Karl-Heinz Ohlig (Hg)  Die Entstehung  einer Weltreligion III, Tübingen, 2014, P.14-34

2 – Peter von Sivers, Christology and Prophetology in the Umayyad Arab Empire. In : Markus Groß / Karl-Heinz Ohlig (Hg.) Die Entstehung einer Weltreligion, Berlin/Tübingen, 2014, P. 279

3 – The Chronicle of Seert. Christian Historical Imagination in Late Antique Iraq, Oxford University Press: Oxford 2013

4 – https://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%A6%D9%88%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D9%88%D8%B3_%D9%BE%DB%8C%D8%B3%DB%8C%D8%AF%D8%B3

5 – James Howard-Johnston: Witnesse to a world Crisis, Oxford University press 2010, P. 16

6 – Andreas Goetze, Religion fällt nicht von Himmel, Die erste Jahrhunderte des Islams, by WBG, Daarmstadt, 2018, P.123

 

Kategorien
Allgemein

دموکراسی – جمهوری در کشور های غربی و در کشور های اسلامی

در هیچ یک از کشور های اسلامی (50 کشور ) دموکراسی و جمهوریت به معنی غربی آن تا به امروز به عنوان یک نظام سیاسی شکل نگرفته است. الگوی دموکراسی و جمهوری در کشور های غربی از یونان و روم باستان برداشت شده است و  کشور های اروپایی خود را وارث فرهنگ این دو کشور باستانی می دانند.

تاریخ دموکراسی و حمهوری در یونان و روم باستان

 موکراسی برای اولين بار  در آتن, در قرن پنج قبل از میلاد, به عنوان یک ايده و یک سيستم سیاسی شکل گرفت 

پریکلس ( 429 – 490)، سياستمدار آتنی، پایه گذار اولین سیستم دموکراسی در تاریخ است

پریکلس فرمانده جنگ آتن با اشپارتا بود. اشپارتانان قصد نابودی دموکراسی در آتن را داشتند. پریکلس یک سخنرانی بر سر مزار سربازان آتنی که در این جنگ کشته شده بودند ايراد کرد که به ” گفتار بر سر مزار“ معروف است

توکودیدس، تاريخ نويس يونانی قرن 5 قبل از میلاد، از اين گفتار پریکلس خبر می دهد.:

„اسم قانون اساسی که ما داریم دموکراتی است، چرا که دولت ما را اکثريت و نه اقليت تعيين می کن. مبداء قانون اساسی که ما داريم قوانين بيگانه نيستند و بيشتر ما برای ديگران نمونه هستيم تا ديگران برای ما. قانون اساسی ما نشان دهنده خواست اکثريت است و به همين علت نيز اين قانون قدرت اکثريت را نمايان می کند. حق تمام شهروندان در مقابل قانون يکسان است و  مقام های بلند پايه در اين دولت به يک گروه خاص تعلق ندارند بلکه در اختیار افرادی است که استعداد ها و نبوغ خود را نشان داده اند. همچنين فقر و تنگدستی نیز نبايد سدی باشند برای رسيدن به مقام های دولتی. و درست به علت همين دست آورده های دولت آتن است که اين سربازان جان خود را از دست داده اند : برای دفاع از آزادی و دموکراسی “

در حقیقت سربازان آتنی اولين کشته شدگان تاريخ برای دفاع از دموکراسی به شمار می آيند. 

  اما اگر سیستم دموکراسی در آتن شکل گرفت ایده نظام „جمهوری “ از روم باستان است. این نظام جمهوری در روم باستان با تضمین آزادی شهروندان مشروعیت یافت و در مقامات دولتی (magistrate)

  سازماندهی شد. همچنین تحقق بخشیدن رفاه عمومی از دیگر دست آوردهای جمهوریت در روم باستان بود. رومی های ایده آزادی های سیاسی را از کتاب “ سیاست “ ارسطو برداشت کردند. مارکوس تولیوس سیسرون، فیلسوف رومی قرن یک قبل از میلاد، آزادی های سیاسی کتاب ارسطو را به “ موصوع عمومی“  ( res publica) ترجمه کرد، به این معنی که آزادی های سیاسی شهروندان در جمهوری روم عمومیت دارند و این درست همان آزاد اندیشی „شهروند“ ( Citoyen) است که روسو به آن اشاره کرد.

 اما برای شکل گرفتن دموکراسی و  جمهوریت در غرب فقط تنها الگوی های آتنی و رومی تعیین کننده نبودند، بلکه مسیحیت که از همان اول دین را از دولت جدا کرد، دوران رنسانس که دوباره به تاریخ باستان یونان و روم بازگشت و در آخر عصر روشنگری در قرن هجده و نوزده راه را برای دموکراسی امروز غربی هموار کردند.

کشور های اسلامی با تجربیات دموکراسی و جمهوریت در یونان و روم باستان، همچنین با جنبش هنری رنسانس در ایتالیا و دوران روشنگری در اروپا بیگانه هستند

 اعراب مسلمان فاقد دوره باستان هستند و پیدایش اسلام در قرن هفت، با هجرت محمد از مکه به مدنیه، را سر آغاز تاریخ خود می دانند. عصر جدید ( مدرن ) در کشورهای اسلامی هنوز آغاز نشده است. تاریخ مسلمانان فقط از دوران قرون وسطی تشکیل شده است و بدون حرکت است، یعنی مسلمانان ( اعراب ) و همچنین ایرانیان بعد از پذیرفتن اسلام دیگر ملت‌های تارِیخی نیستند ( تاریخ در اینجا به معنی حرکت، تکامل و تغییر هم از نظر فکری و هم از نظر ساختاری است ).

 

Kategorien
Allgemein

معاویه، یک عرب ایرانی مسیحی

 

معاویه به علت دشمنی با امام اول شیعیان، یعنی امام علی (در جنگ صفین) و پسرش یزید با امام حسین (در واقعه‌ی کربلا)، در فرهنگ شیعه شهرت خوبی ندارد. بیشتر اطلاعات ما از این جنگ‌ها و به طور کلی از شخصیت معاویه، توسط تاریخ‌نگاران عرب و ایرانی در دوران عباسیان به ما رسیده است. با این حال، این اطلاعات قرن هشتم و نهم با سکه‌ها و سنگ‌نوشته‌های مربوط به معاویه در قرن هفتم همخوانی ندارند. همچنین گزارش‌هایی از نویسندگان مسیحی قرن هفتم درباره معاویه وجود دارد که با اخبار عباسیان از این حکمران عرب تفاوت دارند.

به همین دلیل، به‌دلیل معتبر نبودن گزارش‌های عباسیان، برای بازسازی شخصیت تاریخی معاویه می‌بایست به سکه‌ها، سنگ‌نوشته‌ها و همچنین گزارش‌های نویسندگان مسیحی قرن هفتم مراجعه کرد.

دوران قبل از معاویه

از چهار خلیفه صدر اسلام (خلفای راشدین)، به گفته سکه‌شناس ایرانی شمس اشراق، هیچ سند و مدرکی (از جمله سکه) که در قرن هفتم نوشته، ضرب یا حکاکی شده باشد، یافت نشده است:
“با وجود آن‌که تازیان در زمان خلافت ابوبکر به فرماندهی خالد بن ولید به سرزمین‌های ساسانیان یورش بردند… و به خاک ایران دست یافتند، لیکن تاکنون سکه‌ای به نام هیچ یک از خلفای راشدین به دست نیامده است و سکه‌ای نیز به نام خلفای راشدین از عربستان دیده نشده است.” (۱)
تمام اطلاعات از این چهار خلیفه توسط تاریخ‌نگاران عرب و ایرانی حدود ۱۵۰ سال بعد، بدون ارائه‌ی اسناد، به ما رسیده است.

اسلام‌شناس آلمانی باربارا کوستر (Barbara Köster) در کتاب «اشتباه فهمیدن قرآن» تنها در چهار صفحه به بازگو کردن تاریخ اسلام می‌پردازد. او با تولد محمد در سال ۵۷۰ در مکه آغاز کرده و با نام بردن از چهار خلیفه راشدین این دوره را چنین به پایان می‌رساند:
“در نهایت، در سال ۶۶۱ معاویه به قدرت می‌رسد.”
او ادامه می‌دهد:
“می‌توانستیم این دوره (دوره‌ی محمد و چهار خلیفه اول) را به‌طور مفصل‌تری شرح دهیم، چرا که شخصیت‌های بیشتری بودند که نقشی در این دوره بازی کردند و رویدادهای بیشتری نیز در مکه و مدینه در زمان زندگی محمد اتفاق افتادند؛ اما می‌توان این دوره را خیلی کوتاه‌تر نیز توصیف کرد. کافی است فقط از معاویه نام برد، چرا که به قدرت رسیدن معاویه تنها رخداد تاریخی (حقیقی) است و شخصیت‌ها و رخدادهای پیش از معاویه تخیلی (ساختگی) هستند.” (۲)

گزارش‌های مسیحی درباره معاویه

ارکولف (Arculf)، یک کشیش فرانسوی، که حدود سال ۶۷۶ (دوران حکومت معاویه) به اورشلیم سفر کرده و چند روزی نیز در دمشق اقامت داشته، گزارش می‌دهد که:
“این شهر (دمشق) در دشتی وسیع قرار دارد که با دیواری وسیع احاطه شده است و علاوه بر آن چندین برج نیز از آن محافظت می‌کند. در این شهر، پادشاه ساراسین‌ها (معاویه) با به دست آوردن امپراتوری خود سلطنت می‌کند. همچنین در اینجا کلیسای بزرگی به افتخار یحیی تعمیددهنده مقدس ساخته شده است. ساراسین‌های کافر نیز در همین شهر نوعی کلیسا (quaedam eclesia) ساخته‌اند که در آن رفت و آمد می‌کنند.”

این گزارش ارکولف به‌خوبی با اسناد کتبی (از جمله سکه‌ها، پاپیروس‌ها و کتیبه‌ها) مطابقت دارد که نشان می‌دهد هیچ حاکم عربی پیش از معاویه در دمشق حکومتی نداشته است. (۳)

معاویه و قدرت در دمشق

دو اسلام‌شناس و باستان‌شناس اسرائیلی، “هودا دی. نوو” و “جودیت کورن” اشاره می‌کنند:
“آنچه که ما می‌دانیم این است که مرکز قدرت معاویه دمشق بود و بیشتر قبایل صحرا‌نشین از او پشتیبانی می‌کردند تا شهرنشینان. حدود سال ۶۴۰ معاویه به اندازه‌ای قدرت به دست آورده بود که توانست به عنوان فرماندار سوریه تأیید شود. به عقیده ما، معاویه حکمران سوریه بود و خارج از اسناد عباسیان، سند دیگری از حکومت راشدین در آن زمان در دست نیست.”
این دو باستان‌شناس ادامه می‌دهند:
“با به قدرت رسیدن معاویه، شرایط برای شهروندان این مناطق تغییری نکرد.” (۴)

سکه‌ها و سنگ‌نوشته‌های معاویه

اولین سند کتبی از خلفای عرب، سکه‌ای از معاویه است که در سال ۶۶۲ در دارابگرد فارس ضرب شده است. بر روی این سکه، معاویه نام خود و لقب «امیرالمومنین» را به خط پهلوی (ماآویا امیری وریوشنیکان) و نه به عربی نوشته است. همچنین معاویه هیچ اشاره‌ای به نسبت خانوادگی‌اش با ابوسفیان نکرده است. استفاده از زبان پهلوی و نمادهای زرتشتی روی سکه‌های معاویه نشان می‌دهد که فرهنگ ایرانی در دوران این امیرالمومنین عرب همچنان باب روز و مطرح بود.

این سکه‌های معاویه نشان‌دهنده‌ی پیروزی اعراب بر ایرانیان نیستند. هیچ مدرک معتبری، به‌جز تاریخ طبری و نویسندگان عرب، دال بر حمله اعراب به ایران در دست نیست. به نظر می‌رسد که معاویه با نوشتن لقب «امیرالمومنین» به زبان و خط پهلوی و حفظ نمادهای زرتشتی (آتشکده) بر پشت سکه‌ها، قصد داشت با ایرانیان به توافق برسد و همبستگی خود را با آن‌ها نشان دهد. به این ترتیب، در سال ۶۶۲ و با ضرب سکه‌های معاویه در داراب، یک امیر عرب به جای پادشاهان ساسانی به مسند قدرت نشست.

این اعراب، از شبه جزیره عربستان به ایران نیامده و حمله‌ای نکرده بودند؛ بلکه عرب‌های ایرانی بودند که اجدادشان قرن‌ها پیش از اسلام در ایران، به‌ویژه در شرق ایران، زندگی می‌کردند. پس از شکست خسرو دوم پرویز از بیزانس در دو جنگ (۶۲۲ و ۶۲۷) در نزدیکی ارمنستان و موصل و از بین رفتن قدرت نظامی ساسانیان، توانستند در ایران قدرت را به دست بگیرند. (۵)

نظریات پژوهشگران درباره‌ی نسب معاویه و نقش صلیب

اسلام‌شناس آلمانی کرت بانگرت (Kurt Bangert) اشاره می‌کند:
“اگر به سکه‌ها مراجعه کنیم، نسب معاویه از جنوب عربستان نبود، بلکه از ایران بود.” (۶)
همچنین یک سنگ‌نوشته از معاویه از سال ۶۶۳ با نقش صلیب در حمام شهر یونانی قدیمی «گادارا» (ام قیس در اردن) پیدا شده است. حکاکی این نماد مسیحی توسط معاویه، باعث تعجب اسلام‌شناسان شده است. این سنگ‌نوشته به زبان یونانی است و تاریخ حکاکی آن شامل سال مالیاتی بیزانس، سال محلی شهر ام قیس و سال عرب‌ها (سال ۴۲ عرب‌ها) است. معاویه در این سنگ‌نوشته از سال عرب‌ها نام برده است و نه از سال هجری.

به گفته بانگرت، دلیل نقش صلیب بر روی سنگ‌نوشته ام قیس، حضور شهروندان مسیحی در فلسطین و سوریه بود که معاویه نمی‌توانست آنان را نادیده بگیرد. بانگرت ادامه می‌دهد:
“علامت صلیب دلیلی بر مسیحی بودن معاویه نیست، اما هیچ سندی (از جمله سکه و سنگ‌نوشته) که نشان دهد معاویه مسلمان بوده، یافت نشده است.” (۷)

انتخاب معاویه به‌عنوان پادشاه در وقایع‌نامه مارونیت

در وقایع‌نامه مارونیت (Maronite Chronicle) که تا سال ۶۶۴ را گزارش می‌دهد، اشاره شده که اعراب در اورشلیم معاویه را در سال ۶۶۰ به پادشاهی انتخاب کردند. معاویه در جلجتا، تپه‌ای که گفته می‌شود مسیح در آنجا به صلیب کشیده شد، و در باغ جتسیمانی، جایی که مسیح شب قبل از به صلیب کشیده شدن دعا کرده بود، نیایش کرده است. (۸)

دیدگاه پاتریشا کرون درباره‌ی رابطه امویان با مسیحیت

پاتریشا کرون اشاره می‌کند:
“سؤال دوم مربوط به رابطه‌ی امویان، به‌ویژه سفیانیان، با مسیحیت است. پیش‌گوی‌های پیامبرانه‌ی سنی‌ها به نتیجه‌ای نرسیدند که سفیانیان مسیحی بوده‌اند، اما شیعیان ادعا می‌کردند که آن‌ها با صلیب بر گردن از بیزانس آمده‌اند یا در زمان اقامت در بیزانس دین مسیحیت را پذیرفته‌اند. این شاید به‌نوعی حمله شیعیان به سلسله سفیانیان بوده باشد، و شاید هم خاطره‌ای از رابطه‌ی خانواده‌ی معاویه با مسیحیان.” (۹)

نظریات تاریخی درباره مسیحی بودن معاویه

پیتر فون سیورز (Peter von Sivers)، تاریخ‌شناس دانشگاه یوتا (آمریکا)، به مسیحی بودن معاویه اشاره کرده و می‌گوید:
“پس از خاتمه درگیری میان عرب‌های شرق و غرب، معاویه حدود سال ۶۵۰ میلادی به پادشاهی اعراب سوریه، عراق، ایران و مصر رسید و خود را پادشاهی مسیحی می‌دانست.” (۱۰)
دو نویسنده مسیحی قرن هفتم نیز به سیاست‌های صلح‌آمیز معاویه اشاره کرده‌اند. کشیش نستوری، «یحنا بن فنکی» (John bar Penkaye)، درباره دوره حاکمیت معاویه نوشته است:
“با به قدرت رسیدن معاویه، صلحی برقرار شد که پیش از او نظیرش را ندیده و نشنیده بودیم.” (۱۱)
همچنین کشیش ارمنی، سبئوس، به صلح دوران فرمانروایی معاویه اشاره کرده و می‌گوید:
“خون زیادی در ارتش اسماعیلیان ریخته شد؛ افراد بسیاری کشته شدند و همدیگر را کشتند. آن‌ها نتوانستند شمشیر را کنار بگذارند و از جنگ در زمین و دریا خودداری کنند، تا اینکه معاویه به قدرت رسید و توانست صلح برقرار کند.” (۱۲)

مسیحیت و نقش اسلام در اسناد معاویه

در سنگ‌نوشته‌ها و سکه‌های به‌جای‌مانده از معاویه، هیچ اشاره‌ای به اسلام نشده است. این امر گویای این است که معاویه احتمالاً از پیامبر مسلمانان و از اسلام بی‌اطلاع بوده است. اگر به سنگ‌نوشته ام قیس و گزارش‌های نویسندگان مسیحی قرن هفتم استناد کنیم، به نظر می‌رسد که معاویه یک حاکم عرب مسیحی و صلح‌جو بود.

پرسشی پیرامون شکل‌گیری شیعه

این پرسش مطرح است که اگر تا به امروز هیچ سند کتبی از قرن هفتم (سکه یا سنگ‌نوشته) از خلفای راشدین پیدا نشده و هیچ نویسنده مسیحی قرن هفتم به چهار خلیفه اول اسلام اشاره نکرده، چگونه شیعه بدون حضور تاریخی علی به وجود آمد و شکل گرفت؟ به نقل از اسلام‌شناس آلمانی سون کالیش (Sven Kalisch)، شیعه در ابتدا یک جنبش عرفانی (گنوسیسم) بود و علی در این جریان به‌عنوان یک انسان خدایی معرفی شد. به باور او، علی در یک بستر عرفانی – ایمانی شکل گرفت، بدون آنکه او یک شخصیت تاریخی باشد. بعدها در قرن نهم میلادی، علی به فهرست خلفای راشدین اضافه شد. به نظر می‌رسد که در مرحله اولیه ظهور اسلام، نقشی برای علی در نظر گرفته نشده بود.

توافق میان شیعه و سنی!

این پرسش نیز مطرح می‌شود که چگونه شیعه که علی را به عنوان خدا می‌دانست، با جنبش قرآنی (سنی‌ها) که خدایی بودن مسیح و علی را نمی‌پذیرفتند، به توافق رسید. برای این توافق، شیعیان می‌بایست از خدایی دانستن علی صرف‌نظر کنند و در عوض، سنی‌ها پذیرفتند که در تاریخ “رستگاری اسلام” علی به عنوان پسرعمو، داماد پیامبر و خلیفه چهارم شناخته شود. (۱۳)

——————————————————————————————
ع. شمس اشراق ،نخستین سکه های امپراتوری اسلام ، اصفهان ۱۳۶۹ ، ص ۳۸  ۱ –
۲ – Barbara Köster, Der missverstandene Koran, 2015
‏۳ – Adomnán and the holy places, London, 2007, P. 192-194
۴ – Yehuda D. Nevo u Judith u Judith Koren, Crossroad to Islam, N.Y. 2003
۵ – Karl-Heinz Ohlig, Die dunklen Anfängen, 2007, P. 52-54
۶ –  Kurt Bangert,, Muhammad, Wiesbaden, 2016, P. 802
۷ – Kurt Bangert,, Muhammad, Wiesbaden, 2016
‏۸ – The Seventh Century in the West-Syrian Chronicles, annotated by Andrew Palmer, Liverpool University Press, 1993, P. 31
۹ – David Cook, Studies in Muslim Apocalyptic, Princeton 2002, p. 223
۱۰ – Peter von Sivers, Christology and Prophetology in the Umayyad Arab Empire. In : Markus Groß / Karl-Heinz Ohlig (Hg.) Die Entstehung einer Weltreligion, Berlin/Tübingen, 2014, P.
۲۷۹
۱۱ – Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Crossroads to Islam, The Origins of the Arab Religion and the Arab State,New York 2003, P. 131
۱۲ – Yehuda D. Nevo, P. 131-132
‏۱۳ – Seven Kalisch, Der quran als ein Dokument des Konsens, in: Markus Groß/ Karl -Heinz Ohlig ( Hg) , Die Entstehung einer Weltreligion IV, Berlin, 2017, P. 792-793

 

Kategorien
Allgemein

تاریخ روشنگری درون دینی در مسیحیت و در اسلام

تاریخ روشنگری درون دینی در مسیحیت و در اسلام
تاریخ روشنگری درون دینی در حوزه مسیحیت اتفاق افتاد. مسیحیت یک دین وحی است (revelation religion ) ، به این معنی که خدا در مسیح تجلی می کند و مسیح پسر خدا است. در مسیحیت تفکر نقش بزرگی دارد و ایمان به طور منطقی شرح و بسط داده می شود. تأمل و اندیشه یکی از ویژگی های مسیحیت است. اما در یهودیت، با وجود برخی از پیشگامان در قرون وسطا، این ویژگی های مسیحیت به احتمال زیاد در قرن هیجده خود را نشان داد. اما آنچه در اسلام می‌توان آن را الهیات نامید، هنوز محدود به تفسیر متونی است که در قرآن گردآوری شده. برای مسلمانان این متون (سوره ها) را خدا مستقیم به پیغمبر مسلمانان، به محمد، به زبان عربی ارسال کرده است و به همین دلیل هم کودکان مسلمان در مدارس قرآن باید سوره ها را به زبان عربی بیاموزند، هر چند که یک کلمه از آنها را نمی فهمند. جزم اندیشی (dogmatic ) مسیحیت در پیشرفت و روند خود فقط اندکی به متون انجیل استناد کرد و بیشتر دیدگاه ها و موضوعات رواقیون (Stoicism) و عرفان گرایان را در نظر گرفت. مسیحیت برای رقابت با فلسفه یونان باستان ( رقابت با هلینیسم ) به نئو پلاتونیسم روی آورد و ایده آسمانی در فلسفه پلاتون را از آن خود کرد . و به همین دلیل هم مقاومت مسیحیت در مقابل روشنگری به مراتب کمتر از اسلام است.
و آنچه مربوط به موضوع ایمان هم می شود فرق زیادی است بین مسیحیت و اسلام . مرکز توجه در مسیحیت شخص مسیح ، پسر خدا، است و نه چهار انجیل ( کتاب مقدس ) این چهار انجیل اما به طور متفاوت از مسیح خبر می دهند. در اسلام کانون توجه قران است و نه شخص محمد. اما قران حرف خدا و یک منن واحد دست نخورده است. همچنین هیچگونه انتقادی هم نمی توان به حرف خدا ، به قران کرد.
Kategorien
Allgemein

سختگیری موبدان زرتشتی

  ایا ایرانیان از اعراب مسلمان استقبال کردند ( جنگ نهاوند در سال 641) و یا از هراکلیوس در جنگ با ایران در سال 628 ( نینوا) 

   اسلام – و تاریخ شناسان سنتی ( ایرانی) خبر داده اند که ایرانیان به علت ستم و سختگیری  موبدان  زرتشتی در د وران ساسانیان از حمله اعراب مسلمان به ایران پشتیانی و استقبال کردند  این خبر تاریخ شناسان تمام حقیقت نیست، اما اینکه موبدان سخت بودند و مخالفان دین زرتشت را تعقیب و سرکوب می کردند یک حقیقت است احمد تفضلی، ایران شناس ، اشاره می :کند

     سرکوبی همه مذاهب جز دین زرتشتی مقبول همگان (ارتدکس ) مهم ترین اقدام اوست (اقدام موبد کرتیر ) که از آن با افتخار سحن می گوید “ و کیش اهریمن و دیوان از قلمرو سلطنتی بیرون شد و آوره گشت ، و یهودیان و شمنان برهمنان و نصاری و مسیحیان و زندیقان ( مانویان ) در کشور سرکوب شدند و بت ها شکسته شدند و لانه های دیوان ویران شد و جایگاه و نشستگاه های  ایزدان بنا گردید „

تفضلی ادامه می هد :

و کرتیر دین و سیاست را چنان سخت و خشن به هم پیوسته است که تا پایان دوران ساسانی در آن خللی  راه نمی یابد . این سیاست سختگیری  کم و بیش در همه این دوره ادامه می یابد تا آنجا که موجبات سقوط  این حکومت را  .فراهم می آورد

  به سخن دیگر و با تفضلی موبدان زرتشتی شرایط سقوط ساسانیان را آماده کردند

سکه – و ایران شناس آلمانی فولکر پپ هم اشاره می کند که دشمنان داخلی پادشاهان ساسانی  مخالف مذهب دولتی ( مذهب زرتشتی ) بودند. پپ ادامه می دهد: می توان گمان زد که این مخالفان تعقبب می شدند و قربانی سرکوب های موبد کرتیر بودند :

Die inneriranischen Gegner der Sassanidendynastie einigte ihre Ablehnung der zoroastrischen Staatsreligion. Man darf vermuten , dass sie auch Opfer von Verfolgungen waren , derer sich der Oberpriester kartir im Text einer Inschrift rühmt

   حالا این پرسش مطرح است که آیا ایرانیان، به علت سختگیری های موبدان زرتشتی، از دین اسلام اعراب استقبال کردند. جواب این سوال منفی است، چون اعراب در قرن هفت، قرن جنگ های (فرضی ) اعراب با ساسانیان، هنوز اسلام را نمی شناختند، اسلام در اواسط  قرن هشت و در دوران عباسیان شکل گرفت. جنگ های قادسیه و نهاوند هم اتفاق . نیافتد و حقیقت تاریخی را بازگو نمی کند. اما حقیقت تاریخی، به نقل از فولکر پپ، این است که مخالفان داخلی ساسانیان از حمله هراکلیوس،  پادشاه بیزانس به سرحدات ایران پشتیبانی کردند. فولکر پپ برای اثبات    نظریه خود به سوره “ کهف“ در قران اشاره می کند که در آنجا از اسکندر  نام برده شده است: “ محققان غربی «ذوالقرنین» در درسوره کهف را یکی از القاب اسکندر مقدونی می‌دانند „. 

برای اعراب هراکلیوس اسکندر مقدونی دوم بود که ایران را شکست داد و برای زرتشتیان اسکندر یک بربر بود 

Kategorien
Allgemein

دموکراسی – جمهوری

در هیچ یک از کشور های اسلامی (52 کشور ) دموکراسی و جمهوریت به معنی غربی آن تا به امروز به عنوان یک سیستم سیاسی شکل نگرفته است. الگوی دموکراسی و جمهوری در کشور های غربی از یونان و روم باستان برداشت شده است و  کشور های اروپایی خود را وارث فرهنگ این دو کشور باستانی می دانند. کشور های اسلامی این گذشته فرهنگی یونان و روم باستان را ندارند و دموکراسی و جمهوری را نمی شناسند. برای کشور های اسلامی تاریخ با هجرت محمد از مکه به مدنیه ( در قرن هفت ) شروع شد.

 حالا نگاه کنیم به تاریخ دموکراسی و حمهوری در یونان و روم باستان

 موکراسی برای اولين بار (؟ ) در آتن , در قرن پنج قبل از میلاد , به عنوان یک ايده و یک سيستم سیاسی شکل گرفت 

پریکلس ( 490 – 429)، سياستمدار آتنی،  پایه گذار اولین سیستم دموکراسی در جهان است

پریکلس فرمانده جنگ آتن  با اشپارتا بود. اشپارتانان قصد نابودی دموکراسی در آتن را داشتند. پریکلس  بر مزار سربازان آتنی که در این جنگ  کشته شده بودند گفتار معروفی در باره آزادی ايراد کرد  که به ” گفتار بر مزار “ در تاریخ ثبت شد

توکودیدس، تاريخ نويس يونانی، از اين گفتار پریکلس خبر می دهد.

پریکلس گفتار  خود را  چنين آغاز می کند: 

اسم قانون اساسی که ما داریم دموکراتی است ، چرا که دولت ما را اکثريت و نه اقليت تعيين می“ کند. مبداء قانون اساسی که ما داريم قوانين بيگانه نيستند و بيشتر ما برای ديگران نمونه هستيم تا ديگران برای ما. قانون اساسی ما نشان دهنده خواسته اکثريت است و به همين علت نيز اين قانون قدرت اکثريت را نمايان می کند. حق تمام شهروندان در مقابل قانون يکسان است و  مقام های بلند پايه در اين دولت به يک گروه خاص تعلق ندارند بلکه در اختیار افرادی است که استعداد ها و نبوغ خود را ثابت کرده باشند. همچنين فقر و تنگدستی نیز نبايد سدی باشند برای رسيدن به مقام های دولتی. و درست به علت همين دست آورده های دولت آتن است که اين سربازان جان خود را از دست داده اند : برای دفاع از آزادی و دموکراسی “

در حقیقت  سربازان آتنی اولين کشته شدگان تاريخ برای دفاع از دموکراسی بشمار می آيند. 

  اما اگر سیستم دموکراسی در آتن شکل گرفت ایده جمهوری از روم باستان است. سیسرون ، فیلسوف رومی قرن یک قبل از میلاد، مفهوم آزادی های سیاسی در کتاب „سیاست“ ارسطو را  به „امور عمومی“ ( res publica) ترجمه کرد 

 اما برای شکل گرفتن دموکراسی در غرب فقط دموکراسی آتن و جمهوری روم باستان نقشی    بازی نکردند، بلکه مسیح (مسیحیت) که دین را از دولت جدا کرد، دوران رنسانس که دوباره به تاریخ باستان یونان و روم بازگشت و در آخر دوران روشنگری در قرن هجده و نوزده راه را برای دموکراسی امروز غربی هموار کردند.

کشور های اسلامی هیچکدام از این اتفاقات (یونان و روم باستان، رنسانس و روشنگری ) را تجربه نکردند

Kategorien
Allgemein

افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی

 
 
پروانه پورشریعتی ،تاریخ شناس ایرانی – امریکایی ، در کتاب „ افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی“ اشاره به اتحاد خاندان اشکانیان با اعراب مسلمان (نیمه اول قرن 7 میلادی ) علیه سلسله ساسانیان می کند:
تصرف عراق (توسط اعراب مسلمان ) همزمان بود با اختلاف بین فراکسیون اشکانیان با ساسانیان برای انتخاب پادشاه . ساسانیان و اشکانیان نتوانستند به یک توافق با یک دیگر برای مقابله با اعراب برسند. پورشریعتی ادامه می دهد اشکانیان نه فقط از یزدگرد سوم در جنگ علیه اعراب پشتیبانی نکردند، بلکه با اعراب قرارداد صلح نیز بستند، به این معنی که این قرارداد صلح شرایط تسلط اعراب بر ایران را اماده کرد و در عوض اشکانیان می توانستند به حکمرانی در مناطق تحت سلطه خود ادامه دهند
 
the conquest of Iraq occurred precisely during the period of internecine warfare between the Pahlav and the Pārsīg. The two factions, engrossed in their strife in promoting their own candidates to the throne, were incapable of putting up a united defense against the encroaching Arab armies. The subsequent conquest of the Iranian plateau, moreover, was ultimately successful because powerful Parthian dynastic families ….abandoned the last Sasanian king, Yazdgird III, withdrew their support from Sasanian kingship, and made peace with the Arab armies. In exchange, most of these retained de facto power over their territories.
 
Pahlav = اشکانیان – Pārsīg = ساسانیان
 
پورشریعتی اشاره ی به منبع خبری خود از اتحاد اشکانیان با اعراب نمی کند ( یا اینکه من در کتاب نویسنده پیدا نکردم ) و به نظر می رسد که این ادعا پورشریعتی از اتحاد اعراب مسلمان با اشکانیان بیشتر حدس (speculative) نویسنده است تا یک حقیقت تاریخی. پورشریعتی همچنین از جنگ های متعدد اعراب با ایرانیان ( قادسیه، نهاوند، اصفهان و…) نام می برد. منبع خبری پورشریعتی از این جنگ ها بیشتر سیف بن عمر ( در تاریخ طبری ) است. سیف در اوائل حکومت عباسیان می زیست. منابع تاریخی ( خبری) دیگر پورشریعتی سبئوس، تاریخ نویس ارمنی قرن 7 ، و خدای نامه ( کتاب شاهان از دوره ساسانیان ) هستند.
پورشریعتی منابع خبری خود را انتقادی بررسی نمی کند که آیا این اخبار واقعیت تاریخی را بیان می کنند یا نه. برای پورشریعتی اخبار سیف ، سبئوس و خدای نامه حقیقت های تاریخی را بازگو می کنند.
اما برای اسلام شناس آلمانی سون کالیش تاریخ طبری منبع خبری مطمئنی نیست
„وقتی طبری در باره دو قرن اول اسلام می نویسد دنیایی را تشریح می کند که اینچنین وجود نداشت، مانند نویسندگان تورات که یک دنیای خیالی را آفریدند“. (کالیش )
 
“ Wenn etwa Tabari über die ersten beiden islamischen Jahrhunderte schreibt , dann schildert er eine Welt , die so nie existiert hat, genauso, wie etwa die Autoren des alten Testaments ein fiktive Vergangenheit erfunden habe “ (Seven Kalisch)
 
همچنین باید با احتیاط به تاریخ سبئوس برای بازسازی جنگ های ساسانیان با اعراب مراجع کرد، چون، به نقل از یهودا دی. نوو و جولیت کورن (دو باستان شناس اسرائیلی )، یگانه دستخط (نسخه ) موجود از تاریخ سبئوس یک رونویسی از قرن 10، یا 11 است .
 
that the sole manuscript we have was written at least three centuries after Sebeos wrote , and probably more than that, since it includes as Sebeos’s work a piece by an author who was still writing 1004: if his work could be misattributed to Sebeos, the copyist who made that mistake probably himself lived considerably after the time when this late 10th-early 11th-century author wrote
 
(Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Crossroad to Islam)
 
یهودا دی. نوو و جولیت کورن همچنین اشاره می کنند که نوشته اصلی کتاب سبئوس مفقود شده است و رونوشتی که امروز از این نویسنده قرن 7 در دست ما است در قرن 10 / 11 توسط نویسندگان دیگری ترجمه و رونویسی شده است ( نسخه اصلی تاریخ سبئوس به زبان یونانی بوده و در صورتیکه رونوشت به خط ارمنی است
رونویس بردار و یا مترجم قرن 10، یا 11 می توانست متن اصلی تاریخ سبئوس را تغییر و یا نظریات خود را به آن اضافه کند.
این دو باستان شناس ادامه می دهند سبئوس خبر های از جنگ ها شنیده بود، اما این اخبار در تاریخ سبئوس از هم گسسته و نامرتب شرح داده شده اند :
 
Clearly, Sebeos has heard of a battle, but his account is very incoherent und disordered 
 
در رابطه با جنگ های اعراب این دو باستان شناس اضافه می کنند:
 
“ شاید در واقع لشگرکشی بزرگی بود ، یک جنگ پس از جنگ دیگری با هزاران سربازان روی در روی یک دیگر در یک مدت زمان طولانی (636 – 629 ). اما اگر این جنگ ها روی داده بودند، به نظر می رسد، در آن زمان هیچ‌کس به این جنگ ها اشاره نکرده است
 
Perhaps there was indeed a great invasion, with battle after battle between tens of thousands of opposing soldiers, over the course of several years ( 629 to 636 ). But if there were, it would seem that, at the time, nobody noticed
 
همچنین پورشریعتی به ابوبکر اشاره می کند که در زمان حمله اعراب به عراق هنوز خلیفه نبود ، بلکه فقط ژنرال و فرمانده ارتش اعراب بود
 
Abū Bakr was not yet caliph, but simply a general who was leading the Arab armies
 
از ابوبکر و دیگر خلفای راشدین هیچ سکه، یا سنگ نبشته ی پیدا نشده است. ابوبکر یک شخصیت مذهبی ( غیر حقیقی ) است و نه تاریخی ( حقیقی )
 
یوحنا بار پنکای ( Johannes bar Penkaje ) ، راهب کلیسا در شرق سوریه ( اواخر قرن 7 میلادی )، در وقایع نامه ای ناتمام به زبان سوری که به او نسبت داده شده اشاره می کند که اعراب مسلح نبودند و خدا پیروزی را به آنها داد: “ مردان برهنه سوار بر اسب و بدون تجهیزات، یا سپر بر دو امپراتوی شاهنشاهی (ایران و بیزانس ) مسلط شدند.“
 
But we should not consider their coming naively. In fact it was an act of God…So as they came by God’s order, they won so to speak two kingdoms without combat and without battle, like a log pulled out of the fire, without implements of war and without human devices. thus God gave them the victory….How otherwise, apart from God’s help, could naked men, riding without armour or shield, have been able to win….?
 
اعراب بدون جنگ بر ایران مسلط شدند
 
و آیا اینکه می توان به کتاب خدای نامه برای بازسازی دوره ساسانیان مراجع کرد بحث دیگری است. به نقل از دانشنامه آزاد (ویکی پدیا ) خدای نامه «مهم‌ترین اثر تاریخی دوره ساسانی است که در آن نام پادشاهان دودمان‌های ایرانی و رویدادهای دوران‌های گوناگون را آمیخته با افسانه، ضبط کرده‌بودند «
 
کتاب „افول و سقوط شاهنشاهی ساسانی “ پورشریعتی نیز مانند خدای نامه ساسانیان آمیخته ی است از حقیقت های تاریخی و اقسانه
Kategorien
Allgemein

تاریخ شفاهی و تاریخ کتبی

 

تاریخ شفاهی و تاریخ کتبی

فتح فارس به نقل از تاریخ شفاهی

  تورج دریایی ،تاریخ شناس مقیم آمریکا، در کتاب خود:

 (3) Iranian Kingship, the Arab Conquest and Zoroastrian Apocalypse

در بخش 2 (ص 35) با سرخط :

War, Blood and Conquest: The Arab Muslim Takeover of Fars   

    چگونگی حمله اعراب به استان فارس در قرن 7 (میلادی ) رانشان می دهد (بازسازی می کند ) . هدف دریایی در این مقاله مشخص کردن تاریخ این حمله است. به  همین علت دریایی به دو منبع تاریخی استناد می کند: منبع اول اخبار طبری، بلاذری ( از قرن 9 و 10) و ابن بلخی ( از قرن 12 ) از این جنگ است .

دریایی پس از بررسی اخبار طبری ، بلاذری و ابن بلخی به این نتیجه می رسد که تاریح حمله اعراب به استان فارس که این تاریخ نویسان از آن خبر داده اند با یک دیگر اختلاف دارند. به طور مثال، طبری خبر می دهد که اعراب در سال 30 هجری ( 652 ) به شهر اردشیر خُرّه حمله کردند، اما به نقل از بلاذری این شهر  در سال 19 (641) به تصرف اعراب درآمد. در اینجا 11 سال فاصله در اخبار این دو نویسنده از حمله اعراب به شهر اردشیر خُرّه مشاهده می شود. (ص 48 ) دریایی ادامه می دهد که به علت قیام ایرانیان علیه اعراب در این شهر ها و تسخیر مجدد آنها تعیین .تاریخ دقیق فتح استان فارس مشکل است

  مارتین هیندس، تاریخ و اسلام شناس انگلیسی، هم به حمله اعراب به استان فارس  اشاره کرده

The First Arab Conquests in Fars,  published in, Journal New History, Vol 6, No 19, 2017: 3-47. This article has been published in: British Institute of Persian Studies, Vol 22, 1998.

مقاله هیندس به فارسی ترجمه شده  :

نخستین پیروزی های عرب در فارس ، نویسنده: مارتین هیندس، ترجمه و منتشر شده در فصلنامه تاریخ نو، سال 7، شماره 19، تابستان 1396: 47-3.
 
به نقل از هیندس حمله به فارس از بحرین  از راه دریایی بود:
This , den, was the first Arab maritime expedition against Fars in the period of the Medinan caliphate
.منبع خبری هیندس هم طبری، بلاذری و سیف بن عمر است
این تاریخ نویسان (دریایی و هیندس) معتقد هستند که فارس در زمان خلیفه دوم و سوم تصرف شد
 
 اسناد کتبی:
یشوع یهب سوم ( وفات 659 ) اسقف نینوا ( 628 تا 637 )، اسقف اربیل ( 637 تا 649 ) و از سال 649 تا 659 اسقف اعظم در نامه ای ( نامه 14C ) به سیمون ، اسقف مسیحیان در رام اردشیر ( استان فارس) ،اشاره می کند که اعراب خواهان تغییر مذهب مسیحیان نبودند .
.این نامه ، به نقل از Philip Penn ، بین سال های 649 تا 659 نوشته شده
 
Issho’yahb clearly wrote Letters 14C ( Rev Ardashir ) and 15C in the last decade of his life, while he was catholicos ( 649 – 659 )
 
در این نامه یشوع یهب به اعرابی اشاره می کند که در فارس به قدرت رسیده بودند. یشوع یهب سوم می نویسد: “ این اعراب پیش ما ( در اربیل ؟) نیز هستند ، اعراب نه فقط دشمن مسیحیت نیستد، بلکه آنها ایمان ما را ستایش می کنند ، به کشیش های ما احترام می گذارند و به کلیسا ها کمک می کنند. اعراب سعی نکردند مذهب مسیحیان را در رام اردشیر تغییر دهند و فقط از شهروندان مسیحی خواستند که از نصف املاک خود صرفنظر کنند“ :
 
To Simon, the bishop of Rev Ardashir
From Isho’yahb to our honored brother Mar Simon, the metropolitan bishop of Rev Ardashir.. Greeting in our Lord.
For also these Arabs to whom at this time God has given control over the world, as you know , they are [ also here ] with us. Not only are they no enemy to Christianity, but they are even praisers of our faith, honorers of our Lord’s priests and holy ones, and supporters of churches and monasteries. Indeed , how did your people of Mrwny‘ abandon their faith on pretext of [ the Arabs‘ ] ? And this when , as even the people of Mrwny‘ say, the Arabs did not force them to abandon their faith but only told them to abandon half of their possessions and to hold on to their faith 
 
دریایی معتقد است که اعراب در سال 652 استان فارس را تصرف کردند و در اینصورت می بایست نامه یشوع یهب سوم بین سال 652 تا سال 659 ،سال وفات یشوع یهب سوم، نوشته شده باشد، اما این اسقف نینوا و اربیل در نامه خود اشاره ای به اسلام، یا ناآرامی در استان فارس نکرده است.
 
از طرف دیگر استاد تاریخ دانشگاه یوتا ( آمریکا )، Peter von Sivers ، در رابطه با این نامه یشوع یهب سوم می نویسد:
از این نامه یشوع یهب سوم چنین برداشت می شود که “ اعراب مومئن در آخر دروه باستان وابسته به فرقه نستوری بودند“.
 
Ischoyahbs Brief….repräsentiert die wohl früheste Dokumentation der Zugehörigkeit der arabischen Gläubigen zum Umfeld der nestorianischen Konfession in der Spätantike
 
سکه شناس فرانسوی „ریکا گیزلن“ از 8 سکه عرب – ساسانی نام می برد که اعراب در استان فارس ضرب کرده اند. تاریخ ضرب سکه ها مشخص نیست، اما فرم این سکه ها شبیه سکه های دیگری هستند  که در اوائل قرن 8 ضرب شده اند :
 
 اغواگر است، با این وجود، تاریخ (ضرب سکه) حدود 100 هجری است
 
It is tempting, nevertheless, to date them to around 100H
 
جالب ترین سکه سکه شماره ASCC103 است. بر روی این سکه نمادهای زرتشتی ( tradition of late Sasanian coin ) ، واژه بسم الئه ضرب شده و در پشت سکه یک فرشته با هاله مقدس ( نماد مسیحیت ) دیده می شود. برای سکه شناس فرانسوی این سکه باز تاب شرایط سیاسی – فرهنگی فارس را در اوائل قرن 8 نشان می دهد که:
„بعضی از حاکمان مسلمان شده بودند ( یا مسلمان بودند؟ ) و بعضی زرتشتی و مسیحی ماندند“
This supports the attribution of these coins to local lords, some of whom had perhaps become Muslim while other remained Zoroastrians or Christians
 
گیزلن ادامه می دهد: “ این سکه نشان می دهد که در فارس در دوران امویان مذهب و فرهنگ با هم آمیخته شده بودند.
In any case, this coinage bears witness to the fact that Fars in
the Umayyad period was a cultural and religious melting pot
 
و اضافه می کند: „در غیر اینصورت چطور می توان توضیح داد که بر روی یک سکه نماد رزتشتی با واژه بسم الئه و فرشته با هاله مقدس ضرب شوند“.
 
How else, after all, could one explain the issue of a coin with an obverse showing a Sasanian bust and the term bismillah, whil the reverse bear an angel with a halo
 

بر روی سکه دیکری نقش صلیب دیده می شود و سکه شناس فرانسوی ادعا می کند که نقش صلیب بر روی سکه  تقلیدی است از پول بیزانس است

The double bust ( ASCC8 ) and the head surmounted by a cross ( ASCC27-28 ) are borrowings from Byzantine monetary iconography

حال چرا می بایست اعراب مسلمان در استان فارس برای ضرب سکه های خود از مدل پول بیزانس استفاده کنند معلوم نیست و وآژه بسم الئه به معنی به نام خدا می تواند یک عرب مسیحی هم بیان کند

همچنین همین سکه شناس از یک سکه با علامت صلیت هم نام می برد که در استان فارس
ضرب شده است
Kategorien
Allgemein

یزید، یا ایزد

 
از خلیفه معاویه سکه با نام امیرالمومنین ( به زبان پهلوی) در داربگرد فارس ضرب شده، از خلیفه یزید ( پسر معاویه ) سکه ی پیدا نشده است. اما نام یزید هیپاتوس ( Jezid hypatos ) بر روی یک مُهر مسیحی – شرقی از قرن 8 نوشته شده. وآژه یونانی هیپاتوس به معنی „بلند پایه“ است. در طرف دیگر مُهر نام یزید به زبان عربی دیده می شود. (1 )
ایران شناس سوئدی „هنریک سموئل نیبرگ“ در جلد دوم „راهنمای پهلوی “ به وآژه ایزدان ( Yazata ) در اوستا اشاره می کند که ریشه آن از وآژه یازت ( Yazet) است، یازت در زبان فارسی به معنی یزید است و یزید در فارسی نو یعنی ایزد.
یزید بلندپایه در مُهر مسیحی – شرقی به معنی ایزد بلند پایه است. دشمنی شیعیان با یزید در واقع دشمنی با ایزد زرتشتی است.
 
مُهر یزید هیپاتوس
 
وآژه یزید ( Yazid ) در جلد دوم „راهنمای پهلوی“
 
1 – Markus Groß : Die Entstehung einer Weltreligion VI, Band 10, 2021
 
 
Kategorien
Allgemein

علی ، مسیح اعراب

از چهار خلیفه صدر اسلام ( خلفای راشدین )، به نقل از سکه شناس ایرانی شمس اشراق، هیج سند و مدرکی ( سکه ) که در قرن 7 نوشته، ضرب، یا حکاری شده باشد پیدا نشده است: ” با وجود آنکه تازیان در زمان خلافت ( ابو بکر ) به فرماندهی خالد ابن ولید به سرزمین های ساسانیان یورش بردند….. به خاک ایران دست یافتند لیکن تا کنون سکه ای به نام هیچ یک از خلفای راشدین به دست نیآمده است و به نام خلفای راشیدین سکه ی ضرب عربستان نیز دیده نشده است“. (1

اسلام شناس آلمانی سون کالیش  اشاره می کند که سنی ها از جنبش قرانی برخاستند که مخالف „سه گانه باوری“ در مسیحیت ( خدا ، پسرخدا و روح القدس) بودند، اما برای شیعیان علی خدایی بود (خدا بود ). علی به معنی بلند مرتبه ( والا ) و لقب خدا در قران سوره 2، آیه 255 است: “ اوست والای بزرگ“ (وَهُوَ الْعَلِيُّ  الْعَظِيمُ ). شاید این اولین اختلاف بین سنی ها و شیعبان بود: خدایی بودن علی برای شیعیان که سنی ها مخالف آن بودند. (2

اما قدیمی ترین سکه ای ( 745 میلادی ) که نام علی بر روی آن ضرب شده سکه ای است از مرو. بر روی سکه مرو این عبارت دیده می شود: پیروان علی از کرمان (3

شبیه این سکه با نام علی از مرو سکه های دیگری نیز در خوزستان، رام هرمز، اصفهان، ری و استخر ضرب شده اند

 

سکه الکرمانی بن علی 

اسناد حکمرانان عرب

   چندین سند به زبان های سوری و یونانی از سال های ،705 724 ،775 و 818 در دست هستند که از حکمرانان عرب ، از محمد، ابوبکر ، عمر و عثمان، نام برده اند، اما به علی اشاره ای نکرده اند .

سند 705

 „محمد در سال 932 اسکندر ( سال سلوکیان ) به سرزمین آمد و 7 سال حکومت کرد، بعد از محمد ابوبکر 2 سال، بعد عمر 12 سال و عثمان به مدت 12 سال حکمفرمایی کردند. در زمان جنگ صفین به مدت 5 سال عرب ها رهبر نداشتند. بعد معاویه به مدت 20 سال حکومت کرد. بعد از معاویه پسرش یزید به مدت 3 سال حاکم بود، بعد از یزید اعراب یک سال رهبر نداشتند و بعد عبدالملک 21 سال حکومت کرد. بعد از عبدالملک پسرش به قدرت رسید. در این سند اسمی از علی برده نشده.

Ad ANNUM 705: Mhmt came upon the earth in 932 of Alexander, son of Philip the Macedonian (620-21); then he reigned 7 years. Then there reigned after him Abu Bakr for 2 years. And there reigned after him ‚Umur for 12 years. And there reigned after him ‚Uthman for 12 years, and they were without a leader during the war of Siffin (Seje) for 5 years. Thereafter Ma’wiya reigned for 20 years. And after him IzTd the son of Ma’wiya reigned for 3 years. {In margin: and after lzTd for one year they were without a leader} And after him ‚A bdiilmalik reigned for 21 years. And after him his son Walld . ( 10  

سند 724

 „اختلاف نظر بین آنها بود سه ما قبل از اینکه محمد بیآید و محمد 10 سال حاکم بود، بعد ابوبکر 2 سال و 6 ماه، بعد عمر 10 سال و 3 ماه ، عثمان 12 سال حکمفرمایی کردند ، بعد 5 سال  و 4 ماه اختلاف نظر بود وبعد معاویه 19 سال و 2 ماه خلافت کرد „ 

There was dissension between them,Three months before Muhammad came. And Muhammad lived ( another) ten Years, And Abu Bakr b. Abi Quhafa, 2 years , 6 months, And Umar b. al-Khattab, 10 years, 3 months, And Uthman b. Affan, 12 years, And dissension following Uthman, 5 years, 4 months, And Muawiya b. Abi Sufyan, 19 years, 2 months (11

در این سند هم از محمد، ابوبکر، عمر و معاویه نام برده شده ، اما از علی نه

سند 775

„در سال هاجریون، زمانی که آنها سوریه را تصرف کردند، در سال 933 اسکندر ( سال سلوکیان )،با این اسم ها به ترتیب :

محمد 10 سال، ابو بکر 1 سال ، عمر 12 سال، عثمان 12 سال، 5 سال بدون پادشاه، معاویه 20 سال، یزید پسرش 3 سال، 9 سال بدون پادشاه، مروان 9 ماه، عبدالملک 21 سال، ولید پسرش 9 سال“.

  The year of the Hagarenes and the time when they entered Syria and took control, :from the year 933 of Alexander, each name, as follows Muhammad: 10 years; Abu Bakr : 1 year ; Umar: 12 years; Uthman: 12 years; No king: 5 years; Muawiya: 20 Years; Yazid, his son: 3 years ;No king: 9 months; Marwan: 9 months; Abd al-Malik: 21 years; Walid, his son: 9 years. (9

این سند که در سال 775 نوشته شده از ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه و … نام می برد، اما از علی نه

سند سال 818

(لیست شماره 26 حکمرانان ). این سند از سال 818 است و در دوران باسیل اول ( 867-886) ، پادشاه بیزانس، همراه با چند سند دیگر جمع آوری شد. این سند اشاره می کند به پادشاهی پوران دخت، دختر خسرو دوم پرویز، به انتقال قدرت از ساسانیان به اعراب در سال 13 سلطنت هراکلیوس ( 622)، به حکمرانی محمد (9 سال )، ابوبکر (3 سال )، عمر ( 12 سال)، عثمان (10 سال ) ، هرج و مرج (آنارشی ) 4 سال و معاویه ( Mabias ) 19 سال. این سند هم از علی نام  نمی برد. 

List no. 26 = the Sasanian rulers to „Boran, daughter of Khusrau. The rule of the Persians was transferred to the Saracens. In the year 6131 of the world and the thirteenth year of Heraclius there began the rule of the Saracens: Mou-ameth, 9 years; Aboubacharos, 3 years; Oumar, 12 years; Outhman, 10 years;  anarchy and war, 4 years; Mabias, 19 years (13

رویدادنامه ﺩﻳﻮﻧﺴــﻴﻮﺱ ﺗــﻞ ﻣﺤــﺮﻩ ( Dionysius von Tell Mahre ، یا Zuqnin Chronicle ) از سال 775 به جنگ صفین اشاره می کند، اما این جنگ بین معاویه و عباس بود و نه بین معاویه و علی.

“ جنگ صفین بین معاویه و عباس اتفاق افتاد، خون زیادی از هر دو طرف ریخته شد. علیه عباس توطئه شد و او را کشتند. عباس در روز جمعه ،هنگامی که برای نماز خواندن زانو زد ، به قتل رسید. معاویه به تنهایی 21 سال حکومت کرد، به انضمام 5 سال جنگ داخلی “ 

AG 968: The battle of Siffin, between al-Abbas and Muawiya, took place. A great deal of blood was shed on both sides.

 AG 973: Al Abbas was killed by his nobles in a conspiracy ; it was at the time  of prayer on a friday , while he was kneeling down in prayer. Muawiya then held rule by himself  for 21 years, including those five years of civil war and  turmoil between himself and al-Abbas.(14

در جمع آوری قران نیز، آنطور که اخبار سنی گزارش داده اند، ابوبکر، عمر و عثمان شرکت داشتند، اما علی نه.

به نقل از اسلام شناس آلمانی کالیش شیعه نخست یک جنبش عرفانی  ( گنوسیسم ) بود و علی یک انسان خدایی. علی در یک مبحث عرفانی – ایمانی شکل گرفت ، بدو ن آنکه او یک شخصیت تاریخی باشد. علی مدت زمانی بعد ( در قرن 9) به فهرست سه خلیفه دیگر اضافه شد. به نظر می رسد که در مرحله اولیه پدیدار شدن اسلام نقشی برای علی تعیین نشده بود. حال این پرسش مطرح است که چگونه شیعه که علی را خدا می دانست و جنبش قرانی (سنی ها ) که خدای بودن مسیح را قبول نداشتند ( و همچنین خدایی بودن علی را ) به یک توافق رسیدند. برای رسیدن به این توافق می بایست شیعیان از خدایی بودن علی صرفنظر کنند و در عوض سنی ها قبول کردند در تاریخ “ رستگاری اسلام “ علی به پسر عمو ، به دادماد پیغمبر و به خلیفه چهارم برگزیده شود. 

——————————————————————————

1 – نخستین سکه های امپراتوری اسلام ، ع. شمس اشراق، اصفهان 1369 ، ص 38 

2 – Seven Kalisch, Der quran als ein Dokument des Konsens, in: Markus Groß/ Karl -Heinz Ohlig ( Hg) , Die Entstehung einer Weltreligion IV, Berlin, 2017, P. 792-793

3 – C. Wurzel, The Coinage of the Revolutionaries in the Late Umayyad Period, ANS Museum, P. 187, No.30

4 –  فولکر پپ ،آغاز اسلام ، از اوگاریت به سامره، مترجم ب. بی نیاز( داریوش)، انتشارات فروغ 2014 

5 – Heinz Gaube Arabosasanidische Numismatik,Braunschweig, 1977, P.12 

6 – Paricia Crone / Martin Hinds, God’s Caliph, Religious authority in the first centuries of Islam, Cambridge university press, 1986, P. 24

7 – Robert G. Hoyland, Seeing Islam as Others saw it. Princeton 1997, P. 394

8 – Andrew Palmer: the Seventh Century in the west- syrian Chornicles, 1993, P. 49 

9 – Andrew Palmer P. 51

10 – Eusebi Chronicorum Liber prior, In:  Robert G. Hoyland, Seeing Islam As Others Saw It, P. 436

11 – Andrew Palmer, The Seventh Century in the West-syrian Chronicles, Oxford, 1993, P. 59

12 – Seven Kalisch, Der quran als ein Dokument des Konsens, in: Markus Groß/ Karl -Heinz Ohlig ( Hg) , Die Entstehung einer Weltreligion IV, Berlin, 2017, P. 792-793