استاندال نویسنده قرن ۱۹ فرانسه اشاره می کند که زیبایی قولی است به خوشبختی
( La beauté nُ est que la promesse du bonheur ) . اما به احتمال خیلی زیاد این قول برآورده نمی شود !!
در طبیعت طاووس یکی از زیبا ترین مرغان است، اما چرا طبیعت ( Evolution ) چنین پرهای بزرگ و قشنگی به این مرغ داده است: این پر های بلند و زیبا مانع از فرار طاووس از دست دشمن می گردند و در نهایت زیبایی طعمه می شود.
چرا اسطوره امکان ادامه زندگی به زیبایی را نداد: Adonis پسر بچه زیبا طعمه یک خوک می شود.
نارسیس ،جوان زیبا دوران اسطوره ی یونان ، حیرت زده از زیبایی خود شده بود و سرانجام همین حیرت و تحسین از زیبایی خود به نابودی نارسیس منجر گردید. تا به امروز این نظریه ابراز می گردد که زیبایی یک پدیده استثنائی است و امکان اینکه زیبا رویان شهروندان غیر اجتماعی شوند نیر زیاد است.
هیچ کدام از جوانان زیبا یونان باستان جنگجو نبودند و بیشتر آن ها خیلی زود و بدون اینکه قهرمان شوند درگذشتند.
فروید تکامل بدن انسان به یک پدیده زیبا را نه فقط خطری برای فرهنگ می داند، بلکه احساس زیبایی و نه تمایل جنسی، به عقیده این روانشناس اطریشی، حتی نسل بشر را به نابودی تهدید می کند. فروید فرق می گذارد بین لذت بردن از زیبایی و لذت جنسی. لذت بردن از زیبایی یک پدیده فرهنگی ( انسانی ) است که با تعلیم و تربیت شخص ناظر در ارتباط است .این نوع لذت بردن از زیبایی را طبیعت (حیوانات ) نمی شناسد .فروید در کتاب ” ناخوشایندی در فرهنگ ” اشاره می کند که فرهنگ غریزه های طبیعی را سرکوب می کند ، بدین معنا که با پیشرفت فرهنگ بدن انسان تبدیل به یک پدیده ای می گردد که از نظر زیبایی قابل توجه است و نه از نظر جنسی ، یعنی بدون خواسته جنسی از دیدن یک بدن زیبا لذت بردن. بهمین علت نیز نسل بشر در خطر است : با تقدم احساس زیبایی بر تمایلات جنسی تولید مثل فراموش می شود !!!.
Freud, über die allgemeinste Erniedrigung des Liebeslebens ,S. 90
Symposion معروف ترین نوشته دوره باستان در باره زیبایی از پلاتون است. پلاتون در این نوشته اشاره می کند که عشق چیزی نیست به جز احساس تمایل به زیبایی. اما منظور پلاتون از احساس تمایل به زیبای چیست ؟. این بدین معنا است که ما در مرحله اول خواهان بدست آوردن زیبایی هستیم ، اما خواهان بودن در اینجا به معنی تصاحب زیبایی ، آنچه که بورژوازی از مالکیت می فهمد، نیست ، بلکه به معنی شریک بودن در زیبایی است. ما لذت می بریم که تحت تاثیر زیبایی قرار گرفته ایم.
طبقه آریستوکرات بعلت توانایی مالی که داشت می توانست زیباترین زن ها را به همسری انتخاب کند و به همین دلیل نیز این طبقه زیبا تر از سایر طبقات دیگر اجتماع شد ( ژن های زیبایی نسل به نسل انتقال یافتند ) . این sexual choice تا بامروز نیز ادامه دارد .ثروتمندان زیباتر از فقرا هستند و اگر قبول کنیم که طبقه مرفه بر مسند قدرت نشسته است، پس قدرت و زیبایی در کنار یک دیگر قرار دارند. اما تحت شرایط بخصوصی می توانند زیبایان فقیر به طبقات بالا راه پیدا کنند .
مارکس اشاره میکند که نه فقط زيباتر از هنر يونان قديم تا به امروز به وجود نيآمده است،بلکه ما هنوز نیز از این هنر لذت می بریم . بايد توجه نمود که اين هنر زيبا که مارکس از آن نام میبرد در يک جامعه بردهداری پديدار گشته است. اما سوال این است که چگونه یک زير بنای عقب افتاده برده داری می تواند روبنای ( هنری ) را خلق کند که سیستم های پیشرفته تر فئودالی و یا سرمایه داری قادر به وجود آوردن آن نبوده اند.
به نظر ارسطو هيچ توصيه نامهای موثر تر از زيبایی نيست (در اينجا منظور زيبائی انسان ها است و در مرحله اول زيبایی زنان) و به زبان ديگر زيبائی خود توصيه نامه است. این توصيه نامه را طبيعت امضاء می کند. کاربرد زيبایی قوی تر و مهم تر از ثروت ، اصل و نصب ، خرد و شعور است و حتی در موارد بخصوصی زيبایی قدرت اجتماعی را نيز تحت تاثير خود قرار میدهد. برخلاف عقيده بسياری از انسانها که زيبائی را يک پديده نسبی میدانند که نظرها و سليقههای مختلفی در باره آن وجود دارد، زيبایی پديده ای مطلق است و امکان بحث و گفتگو ( Diskurse ) در باره زيبایی وجود ندارد.
از همان مراحل اوليه زندگی زيبایی يک قدرت اجتماعی است، يک کودک زيبا بيشتر مورد توجه قرار میگيرد تا يک کودک کمتر زيبا و يا بامزه. کودک زيبا میتواند هر کاری که بخواهد انجام بدهد و مورد بخشش و عفو قرار میگيرد. در مدرسه زیبایان دوستان بيشتری داردند و حتی شايد نمرههای بهتری نيز بگيرند. از آن جائی که زیبا رویان هميشه مورد توجه هستند اعتماد به نفس بيشتری نیز پيدا می کنند که باعث میشود شخص زيبا با اطمينان بيشری خود را در اجتماع نمايان سازد که در نهايت همين خصوصيات او را جذاب و جالب تر می کند.
اما آن عده از افردای که معتقدند که عشق يک پديده احساسی و قلبی است در اشتباه هستند، چرا که حتی قلب نيز با چشم های خود در جستجوی زيبایی است.
فمينيستها به جنگ تاثير و نفوذی که زيبایی در اجتماع اعمال میکند می روند و اصولا “نهضت آزادی زنان” رابطه درست و سالمی با پديده زيبایی زنانه ندارد. اما فمينيستها اين اصل را ناديده میگيرند که زيبایی زنانه امتيازی است که طبيعت به زن اهداء کرده و با ناديده گرفتن اين واقعیت طبيعی، فمنيستها در واقع طبيعت را نيز نفی میکنند.
منشاء پرستش شدید زیبایی بدن که امروزه در فرهنگ غرب مشاهده می شود یونان باستان است. منظومه هومر که پایه های هنرغرب را بنا نمود از جنگی خبر می دهد که بمدت 10 سال به طول انجامید. این جنگ به خاطر یک زن زیبا مابین یونان و ترویا در گرفت. پاریس پسر پادشاه ترویا Helena ،زن زیبای پادشاه اشپارتا ، را ربود . ترویا تقاضای یونان برای بازگرداندن زن پادشاه اشپارتا را رد کرد. یونانیان برای برگرداندن Helena به ترویا حمله کردند. اما به نقل از پلاتون و نقاشی های بر روی گلدان ها مردان آتن بیشتر پسر بچه های زیبا را مورد ستایش قرار می دادند تا زنان زیبا را .